یه پیام تو گوشی شوهرم دیدم

مرسی از همگی که نظر دادین  

تو عقدمون دو مورد اینطوری ازش دیدم یک سال بعد عروسیمونم تقریبا سه چهار سال پیش هم از این مدل پیام تو گوشیش دیدم تو همه این مورد همون لحظه بهش گفتم اونم کلی پشیمونی و شرمندگی و ... کرداون موقع یه مغازه آرایشی داشت و همه مشتریهاش خانم بودن چند سال پیش که یه پیا این مدلی دیده بودم خیلی توشرایط بدی تازه چند هفته بود پدرم از دست داده بودم و یهو با این پیام به کل داغون شدم و نمیتونستم چیزی بگم چون خانوادم داغدار بودن اونم با کلی قول دادن و اینکه تازه باهاش آشنا شده و.. (میگفت چون من عزادارم دیگه تایه مدت ناراحتم باعث شده این کار کنه ولی کلا من بعد از عقدمون فهمیدم از خانوادش فهمیدم که خیلی دختر باز بوده و این حرفا که تو دوسال عقدم خیلیییی عذاب کشیدم از همون اول عقدمون مداااام گوشیش قایم میکرد همه چیو پاک میکرد مدام منو توشک می انداخت درصورتی که مثلا وقتی منو اولین بار تو مغازش دیده بود به حساب خودش عاشق شده بود و به خانواده ش گفته بود این همون کسیه که باید باهاش ازدواج کنم که یه ماه بعدش ازدواج کردیم..... بماند که چرا بچگی کردمو اینا)

خلاصه برگردیم به ادامه : چند سال پیش که همون بعد فوت پدرم پیام رو دیدم بعد کلی قول و اینا از همون روز تمام جنسای مغازه رو حراج زد و جمع کرد کلا رفت تو یک شغل دیگه خودش میگفت این شغلم به درد نمیخوره محیطم پر از خانمه و دیگه نمیخوام گول بخورم و از این حرفا ...درکل بخاطر من جمع کرد چون همیشه از شغلش گله داشتم و اینکه خیلییییی باخانمای بیحجاب گرم میگیره همیشه و این منو عذاب میداد الانم همینطوره ولی دیگه مشتری هاش صرفا خانم نیستن

خلاصه از اون موقع چیزی ندیدم اما خیلی از اطرافیان خودش تیکه شنیدم و یجورایی همش رسوندن که حواست بهش باشه 

بچه ها الان دیدم که یه خانمی که نمی دونم یا مشتری بود یا ویزیتور نمیدونم...

رفته بود کنارش پشت صندوق سرشونم تو لپ تاپ که به نظر می اومد شوهرم داره فاکتور میزنه 

شاگرداشم رفته بودن بیرون وایستاده بودن..

بعدم خانمه رفت ببیرون و مغازه دیگه شلوغ شد

دارم روانی میشم دیگه 

همیشه از این ارتباط راحتش با خانما زجر میکشم اصلا حریم نمیذاره واسه خودش،

 دلیلی نداره اجازه بده اون بیاد پشت کنارش وایسته ....

واتساپش هم چنان پاک پاکه....!!!

از صبر کردن میترسم از اینکه با صبر من بیشتر جلو بره

خیلییییی سخته واسم

یکم دیگه بگذره سلامتیم از دست میدم از این همه ناراحتی و اضطراب ولی حفظ کردن ظاهر

یه هفته ست کارم همین شده از کار و زندگی افتادم 

اگه بخوام بگم نمیفهمه واتساپش دارم چون اگه بخوام مدرکم نشون بدم همونیکه از روی گوشی خودش عکس گرفتمو نشون میدم چون شب اول یادش رفته بود پاک کنه 

بچه ها من نمیتونم

امشب میخوام بگم بهش

تمام بدنم می لرزه حالم اصلا خوب نیست

مخصوصا که فیلم مغازه رو دیدم با دختره پشت صندوق بودن یه لحظه همسرم از پای لپ تاپ پاشد و مثلا فیگور گرفت

(مدتیه باشگاه میره و بدنش رو فرم اومده که خیلی هم مینازه بهش)

الان احتمالم اینه که همون دختره که پیامشو دیدم (که در این صورت عجیبه یه هفته پیامی بهم ندادن مگه اینکه فهمیده باشه من واتساپش دارم)

یا اینکه یکی دیگه ست...

طاقت ندارم آروم و قرار ندارم بگین چطور بهش بگم چی بخوام ازش مثلا اینکه واتساپش پاک کنه یا عکس دو نفری بذاره پروفایلش 

بدونه من فهمیدم میدونم خیلی شرمنده میشه این مدلی نیست که بخواد پررو بازی دربیاره و بگه دوست داشتم

با گفتنم قضیه واتساپ لو نمیره چون عکس دارم از گوشیش ولی اگه بخوام فیلم مغازه رو بگم میفهمه دوربین مغازش رو گوشیم دارم ولی من باین خیلی سوختم دوست دارم اینو بگم بهش

میدونم با گفتنش اون یهو اصلاح نمیشه ولی حداقل شرمنده میشه و به فکر جبران می افته بهتر از اینه که هرروز آب بشم

دلم میخواد یه فرصت یکساله بدم اول به خودم بعد به اون... چون الان آمادگی جدا شدن ندارم پشتوانه ندارم ولی میخوام تخصص رشته م پیش بگیرم و سر کار برم تا بتونم بعد یه سال اگه اصلاح نشده بود ازش جدا شم......