2777
2789

من کلا تو دانشگاه زیاد ضایع میشم 

ترم اول سرم پایین بود خوشگل رفتم تو سینه یکی از پسرا سرم رو گرفتم بالا دیدم پسره پررو کلاسمونه من گفتم ببخشید پسره خندید گفت خواهش میکنم 

میشه برا اینکه به حاجتام برسم و اونم عاشقم بشه و بیاد خواستگاریم وباهم ازدواج کنیم و خوشبخت بشیم یه صلوات بفرستید .۵ ساله عاشقشم دعام کنید بدون اون نمیتونم زندگی کنم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ی بار رفتیم تو ی ویلا 

که شبش پرواز واسه ایران داشتم 

۲طبقه بود خونه  استخر داشت خلاصه قشنگ بود 

 

پایین فک کنم داشتن تعمیر  میکردن  

بعد من رفتم تو  تراس 

ماهم طبقه دو بودیم شلوغیم گل کرده بود گفتم آب دهنمو تف کنم ببینم تا پایین می ره 

خلاصه من آب ذهنم تف کردم همون طور که داشتم نگاه میکردم دیدم رفت پایین 

ی دفعه  دیدم یکی و دیدم که دارع منو می بینه 

اون لحظه که من تف کردم کسی نبود 

ولی تا تفم رفت پایین یکی سرشو بالا اورد😑    

ی بار زنگ زدم محل کار بابام دیدم یکی 

عربی صحبت میکنه باهام اونم خیلی ترسناک منم ترسیدم 

هی بهش می گفتم  

به عربی می گفتم بابام هست 

میگفت شو اسمو(اسمت چیه)

هی منو می ترسند 

منم فک کردم عربه  

گفتم عجب گیر خلی افتادم 

ی دفعه گفت عرب همون طور که عربی حرف میزنه فارسی هم میزنه  نگو بهترین دوست بابام بود

آبروم رفت 

چن بار دیگه هم این اتفاق افتاد


یه بار سره کلاس استاد حضور عیاب کرد من برکشتم گفتم بله بعد استاد برگشت بهم گفت چرا با ناز میگی بله تاز۶ شکلم هم در اوارد حلالش نمیکنم😭😭😭😭

میشه برا اینکه به حاجتام برسم و اونم عاشقم بشه و بیاد خواستگاریم وباهم ازدواج کنیم و خوشبخت بشیم یه صلوات بفرستید .۵ ساله عاشقشم دعام کنید بدون اون نمیتونم زندگی کنم

من زنگ زدم تو گوشی بابام 

ی عرب  سربازش جواب شو داد 

سلام کردم اون به فارسی ی ذره بلده گفتم بابام کجا هه گفت نیست 

منم شمع و شکلات میخواستم 

بعد دوباره زنگ زدم گفتم برام شمع و شکلات بخر 

بعد به عربی گفتم میدونی شمع چیه گفت اره 

گفت چن تا میخوای گفتم ۱۰تا 

گفت عشره(یعنی ده تا)گفتم اره 

بدبخت با تعجب گفت 

گذشت بابام زنگ زد 

گفت چی میخواستی گفتم اینارو گفتم به سربازت گفتم 

بابام گفت چی گفتی منم گفتم شمع  و شکلات بخره بعد بابام بهش گفت شمع میدونی چیه گفت نه 

بابام بهش توضیح داد 

نگو عربا به موبر یا جلبک میگن شمع یعنی آبروم رفت        

توی اسفند که کلاس هارو بخاطر کرونا تعطیل کردن من دانشگاه بودم که دیدم برگه تعطیلی زدن و همه جلوی اعلانات بودن و خیلی شلوغ بود ،منم با عصبانیت بلند گفتم اِی بابا اون موقعی که ما دانشجو بودیم اگه زِیل و سِلسِله میومد 😳😳 ادامه ندادم یکم فکر کردم 🤔 دوباره گفتم : ببخشید اگه سلسله و زیل میومد !! نه عهههه همون زیل و سلسله منظورمه دیگه ..... فقط یکلحظه اطرافمو دیدم که دارن زمین قورت میدن، آخه لعنتی چرا چراااااا چندبار گفتم ولی درست نشد😂😂😎

یه بار دیگم کلاس عملی داشتبم تو ازمایشگاه من فک کردم نوبت گروه دختراس که باید برن با انرژی رفتم تو با صدای بلند سلام کردم یه دفعه دیدم پسرا کلاس تو ازمایشگاه هستن دارن مات ومبهوت منو نگا میکنن حالا من هیچوقت به هیچکدومشون سلام نمیکنم بخ ارامی راه مو کج کردم برگشتم 

میشه برا اینکه به حاجتام برسم و اونم عاشقم بشه و بیاد خواستگاریم وباهم ازدواج کنیم و خوشبخت بشیم یه صلوات بفرستید .۵ ساله عاشقشم دعام کنید بدون اون نمیتونم زندگی کنم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792