ببین منم ده ساله ازدواج کردم
از اول شوهرم وابسته بود در حدی که مادر و خواهرش مدام برامون اختیار داری میکردن و تو شخصی ترین کارامون دخالت میکردن یعنی تا شش سال مسافرت نرفتم هروقت میخواستیم بریم مادرش یجوری پرش میکرد یا تو گوشش میخوند که نریم انگار ما اسیرشیم
الانم بعد ده سال همونه خیلی اذیتم کردن مادر و خواهرش حتی دیده بهم تهمت میزنن و دروغ میگن
اما چنان پرش میکنن که انگار من کار بدی کردم
منم بعضی وقتا شک میکنم که نکنه چیز خورش کردن چون اصلا کاراش طبیعی نیست