2777
2789
عنوان

داستان واقعی زندگی....

| مشاهده متن کامل بحث + 4188 بازدید | 153 پست

یاعلی:

چندتا نفس عمیق کشیدم مققنعه مو مرتب کردم ورفتم سمت اتاقم

وارد شدم پشت میزش نشسته بود تا منو دید بلند شد وسلام کرد جواب دادم وبدون اینکه نگاهش کنم رفتم پشت میزم نشستم وخودمو مشغول برگه ها کردم صداش تواتاق پیچید خانم اصلانی ببخشید واقعا من واقعا نمیدونستم چطور ازتون خاستگاری کنم ولی به هر جهت رو پیشنهادم فکر کنید واگه هر سوالی دارین میتونین ازم بپرسین من هیچ سوالی ازشما ندارم چون واقعا عاشقتون شدم وفقط وفقط به وصال شما فکر میکنم وبعد شمارشو آورد رویه میزم گزاشت اینم شمارمه میتونید بهم زنگ بزنید

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری
یاعلی: بازم لبخندزد وگفت خانم اصلانی شما میتونید کمکم کنید. با تعجب پرسیدم من.....-????چه ککمکی ج ...

جااان😍

نرسیدم به چیزایی ک میخواستم قانون جذب رو میگم 😉پیرو قانون جذب منم 9/9/99پنج تا النگو طلا دستمه با یه سرویس هم گردنم و..❤❤خواهشن لطفن تاپیکای دعوا منو صدا کنین خیلی دوس دارم خب😊eliimmm69 سابق هستم😊

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یاعلی:

اگه هم خاستین همین الان یا هروقت دیگه باهم یه قراری بزاریم وبیشتر باهم اشنابشیم

نمیدونم چی شد که بی مقدمه گفتم پس مشگل من چی

لبخند زیبایی رولبهاش جا گرفت وگفت مشگل چه مشگلی من مشگلی نمیبینم گفتم مشگل به این بزرگی رو نمیبینین دستم😞😔

سرشو نزددیک اورد وگفت آدم عاشق این  چیزهارو فقط زیبایی میبینه من هیچ مشگلی. نمیبینم واگه هم به. زعم تو مشگله من هیچ مشگلی بااین قضیه ندارم من فقط تورو میخام وبهترین کسی که میتونه منو خوشبخت کنه. فقط توهستی

گفتم خانوادت چی مطمئن باش اونا مخالفن

جواب داد اتفاقا با مادرم همش از تو میگم اونم عاشقت شده وهرروز میگه پس کی قراره عروس گلمو ببینم ومن منتظر همچین روزی بودم که فقط مادونفر تواتاق باشیم ودیروز متوجه شدم که ترابی امروز مرخصیه

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری

یاعلی:

خیلی خوودمو جدی نشون میدادم ولی تودلم غوغایی بود بهترین لحظاتمو داشتم زندگی میکردم گفت خوب جوابم چی شد

با شرم سرمو پایین انداختم وگفتم من بباید فکرهامو بکنم وبیشتر بشناسمتون

لبخندی زد رفت پشت میزش وگفت پس بهم زنگ. بزن ودیگه هیچ حرفی نزدیم ولی همش نگاهاش روم سنگینی میکرد

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری

یکی لایکم کنه 

 یارو از کلاهش خرگوش در میاره، بعد من نتونستم یه گوساله رو از قلبم دربیارم                                             خدایا صبری که دادی به دردی که دادی نمیخوره                 99/9/9 ی خبر خوب بهم میدن       خــُدایــا  حــواســت  هصــ؟صــدای  هِق  هِق  گــریــع  هام  عــز  هَمــون  گــلــویــی  مــیــاد  ڪــِ  تــو  عــز  رگــش  بــع  مــن  نــزدیــڪــتــریــ..!  

یاعلی:

خلاصه ایشون فقط یه برادر کوچکترداشتن پدر ومادر تحصیلکرده وموقعیت خیلی عالی وبلاخره اومدن خاستگاری ومن تویه ابرها بودم ازشدت خوشحالی ازاینکه دارم لخظه به لحظه به وصال یار نزدیک میشم

وبلاخره خطبه عقد مارو واسه همیشه کنار هم قرار داد وواسه اولین بار گرمایه دستهاشو که دستهامو محکم گرفته بود حس کردم

گرمایی شعف اور و وصف ناپذیر.....

برق چشمهاش که تو چشمهام خیره مونده بود وزمزمه میکرد نسرینم تو زیباترینی

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری

یاعلی:

تومراسم جشنم دست مصنوعی گذاشتم واسه اولین بارولباس سفید عروس وتمام فامیل انگشت به دهن مونده بودن از شوهر زیبایه مهندسم وخانواده بافرهنگش و...وضع مالی خیلی خوبی که داشتن بهترین تالار وبهترین مراسم و...و...

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری

یاعلی:

من نه تنها نسبت به ابجیهام بلکه نسبت به کله دخترهایه فامیل خوشبختر شدم وهمه. تو تالار با حیرت وحسرت نگاه میکردن (من تو مراسم عقدشون نبودم ولی یه دوست دیگم  که بود میگفت نسرین به قدری زیبا شده بود یه تیکه ماه شده بود اینقدر که خوشگل بود)

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری
یاعلی: خلاصه ایشون فقط یه برادر کوچکترداشتن پدر ومادر تحصیلکرده وموقعیت خیلی عالی وبلاخره اومدن خاس ...

اخیی خداروشکر کاش هرکی عیب و نقصی داره یکی مث این عاقا براش پیداشه که هیچوقت غصه نخوره دیگه

نرسیدم به چیزایی ک میخواستم قانون جذب رو میگم 😉پیرو قانون جذب منم 9/9/99پنج تا النگو طلا دستمه با یه سرویس هم گردنم و..❤❤خواهشن لطفن تاپیکای دعوا منو صدا کنین خیلی دوس دارم خب😊eliimmm69 سابق هستم😊

یاعلی:

نسرین متولدسال -1359هست والانم دوتا بچه داره وخیلیییی خوشبخت داره زندگی میکنه وهنوزهم شوهرش عاشقشه

درضمن مادرشوهروپدر شوهرش هم خیلیییی  مهربون ونسرینو مثله دختر نداشتشون دوست دارن

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری

یاعلی:

من نه تنها نسبت به ابجیهام بلکه نسبت به کله دخترهایه فامیل خوشبختر شدم وهمه. تو تالار با حیرت وحسرت نگاه میکردن (من تو مراسم عقدشون نبودم ولی یه دوست دیگم  که بود میگفت نسرین به قدری زیبا شده بود یه تیکه ماه شده بود اینقدر که خوشگل بود

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری

یاعلی:

نسرین متولدسال -1359هست والانم دوتا بچه داره وخیلیییی خوشبخت داره زندگی میکنه وهنوزهم شوهرش عاشقشه

درضمن مادرشوهروپدر شوهرش هم خیلیییی  مهربون ونسرینو مثله دختر نداشتشون دوست دار

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری

یاعلی:

ونتیجه اینکه خدا واقعا اگه یه چیزو ازآدم میگیره هزاران نعمت دیگه عوضش میده.....

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792