2777
2789
عنوان

داستان زندگی من

| مشاهده متن کامل بحث + 5106 بازدید | 122 پست

خواهرم خیلی بازخم زبوناش منو اذیت میکرد بچه دارم شده بود و حسابی از من کار میکشید وقتی میومد خونمون انگار اولیا حضرت اومده من باید کلا بچشو نگه میداشتم.انقدر منو اذیت میکرد که یه بار توی ده ساگی خواستم خودمو از پنجره پرت کنم.به خاطر اون قضیه تجاوز.من دچار بلوغ زودرس شده بودم و همه چیم از بقیه دخترا زودتر بود 11 سالگی پریود شدم و خواهرم تا منو میدید جلو داداشام بلند بلند مسخرم میکرد من از خجالت روم نمیشد سرمو بالا ببرم

صعود به گروه نارنجی .قد 150.وزن اولیه 72،وزن فعلی 68.850.وزن هدف 55.خدا رو شکر

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من همیشه درسم خوب بود و معدلم بالا بود.تا اینکه رفتم دبیرستان اون موقع قیافم برگشت خوشگل شده بودم دیگه اون دختر لاغر و ضعیف نبودم.دوم دبیرستان بودم که یکی از دوستام یه شماره بهم داد گفت به این پسره زنگ بزن دوست پسر سابق من بود.منم شیطنتم گل کرد و زنگ زدم به شماره.اسمش امیر بود شروع کردم به حرف زدن.اونم باهام حرف زد.اولین بار بود با یه پسر حرف میزدم.اون موقع زیاد موبایل باب نبود منم همش با تلفن عمومی به گوشیش زنگ میزدم.وای چقدر روزای خوبی بود اولین عشق بود و منم تشنه محبت

صعود به گروه نارنجی .قد 150.وزن اولیه 72،وزن فعلی 68.850.وزن هدف 55.خدا رو شکر

از مدرسه میومدم و میرفتم یک ساعت باهاش حرف میزدم.هنوز ندیده بودمش میگفتم قیافش هر چی باشه اشکال نداره فقط باهاش حرف بزنم.کم کم از تلفن خونه بهش زنگ میزدم.دو ماه تمام صبح تا شب بهش زنگ میزدم اما نامرد اون بهم یه زنگ نمیزد.بهش معتاد شده بودم.تنها چیزی که دلم بهش خوش بود.ما شهرستان بودیم اونا تهران.من دیگه هیچ چیزی نمیخواستم جز اونو.امیر پسر خیلی زرنگی بود اما من ساده

صعود به گروه نارنجی .قد 150.وزن اولیه 72،وزن فعلی 68.850.وزن هدف 55.خدا رو شکر

خلاصه بعد دو ماه قبض تلفنمون اومد.واییی صد هزار تومن پول تلفن اومد سال 86 بود.بابام فهمید رفت پرینت گرفت و آبروم رفت.من فقط زاررر میزدم زنگ زده بود به امیر اونم گوشیش رو خاموش کرده بود.من داغون شدم.امیر گوشیش رو تا دو ماه خاموش کرده بود.منم از یه طرف شرمنده از طرف دیگه دلتنگ امیر بودم.هر شب گریه میکردم.تابستون بود و من هم زندانی شده بودم حتی نمیتونستم بیام بیرون.

صعود به گروه نارنجی .قد 150.وزن اولیه 72،وزن فعلی 68.850.وزن هدف 55.خدا رو شکر
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز