منم پدرمادرم منو نمیخاستن
پدرمادرم هردو از ارث محرومشدن
دوسدختر داداشم فوت کرد داداشم دیوونه شد
هزار جور عذاب کشیدم
تمام وجودم پر از نفرت و کینه و انتقام بود شبا نمیتونستم بخابم یخاطر کینه
ولی یساله که تو ارامش کاملم
فهمیدم که دست خار دنیا😂
فقط خودمو عشقه
بزودی میمیرم پیر میشم
فکمیکنم یه یتیمم که حالا میتونم لذت ببرم با شوهرم که زندگیشم
و یا حتی بدون اون
چون بقول سلطان همه یروزیبهت بی ادبی میکنن😎