2777
2789
عنوان

شوهر خوب🤔🤔🤔🤔

| مشاهده متن کامل بحث + 1165 بازدید | 93 پست
تو نامزدیمون که سعی می‌کرد هرروزبیادطرفم ورابطه هم داشتیم. یکسالم عاشقم بود برا رسیدن بهم خیلی تلاش ...

نسبت ب اوایل بهتر شده پس

 از ته دلم دعا میکنم هرکسی این متن و میخونه هر مشکلی داره حل بشه و آرامش و رفاه کامل داشته باشه.. لطفا شمام دعا کنید من طعم خوشبختی رو بچشم و از زندگی لذت ببرم و گذشته هارو رها کنم🙏🙏🙏🙏
دركت ميكنم عزيزم بخاطر همين از نصيحتاي يه سريا عصبي شدم من خودم با ي ادم بيمار زندگي كردم و خودمو ب ...

بخدا عین من 

موقع ازدواج نفهمیدم مریض روانیه یه دختر با ادب أروم خجالتی الان دست کمی از سگهای هار ندارم ازبس فشار روم بود ازنظر روانی یه دختر دارم طفلی رو امروز زدمش باهاش نشستم گریه کردم  دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم خدا لعنت کنه پدرومادر اشون رو که واسه پسر مریضشون خاستگاری  میرن وکلی تعریفشو میکنن ودخترمر دم وبدبختی میکنن

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ای وای.. خدا بهت کمک کنه... شوهرتو دوست داری اره

خیلی عاشقشم. من یه بار زجه زدم ازخداخواستم گفتم من نمیخام اینطورباشم وقتی شوهرم مثل من نیس و خودم تمام احساسمو کورکردم که یه وقت آلوده به گناه نشم. الان سعی میکنه راضیم کنه ولی دیگه دیره من نمی‌فهمم چیزی

واااای عین من منتها شوهرم تو رابطه خوبه بخدا دارم افسرده میشم بنظرت چیکار کنم؟؟ 

من دیگه عادت کردم. اوایل انقد گریه میکردم حتی ناراحتی معده گرفتم ولی حالا بابچه هام سرگرمم. خیلیم ازش خواستم درست بشه ولی نشد

من رو راست بش میگم میگم که هرکاری کنه دیگه نمیفهمم حتی کارهایی که قبلا خیلی میل داشتم انجام بده وندا ...

ناراحت نمیشه.. اسرار نمیکنه... یا برای گذشته دلیل نمیاره

 از ته دلم دعا میکنم هرکسی این متن و میخونه هر مشکلی داره حل بشه و آرامش و رفاه کامل داشته باشه.. لطفا شمام دعا کنید من طعم خوشبختی رو بچشم و از زندگی لذت ببرم و گذشته هارو رها کنم🙏🙏🙏🙏
ناراحت نمیشه.. اسرار نمیکنه... یا برای گذشته دلیل نمیاره

فقط میگه اعصابما نریز بهم ونزن توحالم وتمام. نه نازی نه چیزی. بعضی وقتا یادم میره زنم..... ناز کردن دیگه بلدنیستم عشوه ندارم دیگه. سال اول زندگی لباس خواب میپوشیدم آرایش میکردم موهامو فرمیکردم دیدم اون اصلا نگاه نمیکنه وبراش جالب نیس منم حالا عادیم. البته ازلحاظ تمیزی همیشه بدنما تمیز نگه میدارم یه بارنشد کثیف بوده باشم

شوهرم حتی دست بزن هم داره. عاشورا بچه دخترخالم خونمون بود منم داشتم به پسرکوچیکم غذامیدادم. پسر بزرگم بچه خالما زد شوهرمم اومد چنان زد توسرم که هنوز پشت گردنم ورم داره. گفت چرا بچه مردم آوردی. درصورتی که اصلا من نیوردمش اشتباهم ازمن نبود

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز