وقتی من جهیزیه چیدم بلافاصله جاریم تلویزیون و پردش رو عوض کرد و کنسول و جاکفشی خرید من براش خوش حال شدم ولی خواهر شوهرم پشتش حرف میزد میگفت از حسودی خریده و چشم نداشته ببینه و ..
برادرشوهرم داشت خونه میساخت من هم فضای داخلی خونم رو تغییر دادم دوباره خواهر شوهرم شروع کرد به پشت سر حرف زدن که آره مادر ایکیو حسود هست چشم نداشت ببینه و داشت دلش می ترکید و .. درصورتی که قبل عید بود می خواستم قالی و پرده ها رو بدم برام بشورن گفتم یکدفعه خونه رو تغییرات بدیم که واقعا هم نیاز بود.
اینجا بود که فهمیدم خودش احتمالا آرررررررره