ديشب خواب ديدم تو يه خونه اي روضه امام حسين داشتيم خونه رو نميشناختم ولي انگار خودمون صاحب مجلس بوديم،روضه خون نداشتيم با گوشي مداحي گذاشته بوديم آخرشم خودم دعاي فرج خوندم،خونه جوري بود كه دم در وروديش يه اتاقك حالت انباري بود و در طول اين مراسم ميدونستم مادرشوهرم تو اون اتاقه و بيرون نيومد تا آخرش.
مجلسمونم خيلي شلوغ بود و كلي خانم اومده بودن
به نظرتوت تعبيري داره؟