مادر شوهر خواهر شوهر و دایی شوهرم 4روزه از تهران اومدن خونه ی ما مادرش 60 ساله دایی65 وخواهر شوهر 23 سالشه از صبح که بیدار میشیم باید بزارم جلوشون بخورن جمع کنم بشورم دوباره از نو انگشتای پام از هستگی بیحس شدن زانوم درد گرفته کمردرد گرفتم بیرونم باید برم باهاشون یعنی واقعا توقع بیجا دارم که یه ذره کمکم کنند شوهرمم کلا نیست سر کاره میگن ما مهمونیم نباید کار کنیم میگم حداقل رخت خواباتونو بندازید مادر شوهرم میگه من دستام ظریفه جون ندارم الکی ها خواهرشوهرمم که میگه من حال ندارم خسته شدم حالا قراره سه روز دیگم بمونند
چ گشاد و پررو تشریف دارن
خدا صبرت بده عزیزم خیلی سخته
رخت خوابا رو جمع نكن
بگو مچ دستم درد ميكنه
وای چ بد چ زشت چ احمق اه😡
خواهرشوهرت باید همه جوره کمک کنه اون دوتا توقعی نیست احترامه
خب عزیزم ازشون کمک بخواه ..
به خواهر شوهرت بگو عزیزدلم میای کمک ظرف بشوریم؟
یا مثلا موقع غذا درست کردن از مادر شوهرت کمک بخواه
بگو مادر جان من عاشق مثلاااا قورمه سبزی هاتونم.. ميشه یادم بدید به روش شما درست کنم؟ 😌
راجع به کرونا هم توجیح نیستن انگار
😐😐🥔🥔
چقدر بیشعورن کلفتشون که نیستی مهمونی که چند روز میاد میمونه باید کمک بده مهمون یه ساعته که نیست که فکر میکنن نباید دست به چیزی بزنن ولشون کن نمیخواد خودتو خسته کنی پذیرایی معمولی کن باهاشون بیرونم نرو بگو کمر درد و پادرد دارم بیکاری خودتو مریض کنی
پس زیاد سخت نگیر. لازم نیست خیلی انچنانی درست کنی. همون که خودتون میخورید کمی بیشتر.
چ میشه کرد
کاریم نکنی فردا روزی آبروتو میبرن
فقط خودت بزن به کرونا😐😐
حالا اون دوتا مسنن اشکال نداره
ولی این خواهر شوهرت روی دست مادرش میمونه با این وضع گشادیش
تقصیر خودته.
رخت خوابا رو جمع نکن.
بزار همونجوری بمونه.
اگه حرف زدن جواب نده چونتو کج کن برو دنبال کارت صبحام تا لنگ ظهر بخواب.غذام بدمزه درست کن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
