رفتید؟
به بهونه عروسی آشتی کردید یا عروسی نرفتید؟
من بیچاره
من با شوهرم دعوامون شد که تقصیر خودمم بود بعد قهر کردم روز جهازبرون هرچی خواهر و دوماد و بابای شوهرم زنگ زد گفتم نمیام کلی التماس کردن برم چون عروسی خواهرش بود
رفتم خاک بر سرم ...کنف و ضایع م کردن
منم با مادرشوهرم قهرم گفتم به شوهرم که نمیام
بعد صفر عقد داداششه
اره دوباره باباش یساعت پشت گوشی حرف زد گفت من میام دنبالت تو کاری به پسر من نداشته باش بخاطر ما بیا منم گفتم نمیام بچتون لیاقت منو نداره بعد شوهرمم شب اومد خونه بابام اینا کلی خواهش و عذرخواهی کرد فرداشم منو بزور برد خرید کلی لباس و ادکلن و....خرید واسه عروسی هم منو برد بهترین ارایشگاه و بعدشم رفتیم اتلیه دیگه تو عروسی هم کلی منو احترام کردن
ما هم يه دوره قهر بوديم البته شوهرم باهاشون قهر بود من قهرنبودم ولي زنگم نميزدم بهشون مادرشوهرم رنگ ميزد بهم،همون موقع ها عقد برادرشوهرم بود انقدر زنگ زد و خواهش و التماس و انقدر فك و فاميلشون زنگ زدن تا آخرين لحظه شوهرم گفت نميريم ولي چندساعت قبل از مراسم رفتيم 😂😂خداييش مادرشوهرم خداي سياسته كلي بهمون احترام گذاشت
