باورم نمیشه ۸ روز محرم رفت و من هیچی نفهمیدم . آدم اهل روضه نیستم چون اکثر اطرافیانم روضه زنونه برگزار می کنن . روضه های زنونه هم اکثرا یکی میاد ده دقیقه یه روضه تکراری میخونه و میره و بعد هم بساط غیبت و چایی .
ولی هیئت ها رو دوست دارم . سینه زنی . شیرخوارگان حسینی . امسال انگار یه داغی رو دلم مونده که سبک نمیشه .
دلم میخواد یه روز برم یه تکیه ای از صبح خدمت کنم و گریه کنم .
توی خونه تا گوشه ی چشمم اشک میشینه بچه هام بغض می کنن . شوهرم هم درگیریش بیرون خیلی زیاده دلم نمیاد بغض و اشکم رو ببینه .