یه کفاشی رفته بودیم که خیلی رو دکورشون حساس بودن به همه میگفتن به کفشها دست نزنید کد کفش رو بگید تا بیاریم و...
خیلیییییییییییییی هم شلوغ بود اصلا جای سوزن انداختن نبود منم طی یک حرکت انتهاری با یه چرخش 120 درجه یه مقداری از دکور آقا رو آوردم پایین دیگه تصور کنید چند نفر مثل کلوخ چشدار نگام کردن شوهرمم تو افق خودشو مخفی کرد