تنها وسواس زندگیم رفتن به دندون پزشکبه
لامصب از فشار قبر از زایمان از مرگم بدتره برام😐😐😐😐
من متاسفانه وسواس فکری دارم.تمام اتفاقات روزم رو شبا هزار بار از اول تا آخر مرور میکنم گاهی مجبور میشم تا صبح بیدار بمونم وقتی اتفاق پررنگی تو طول اون روز بیفته و هزار بار اون اتفاق رو مرور کنم.مثلا کسی اگه حرفی زده تمرکز میکنم ببینم اون حرف رو با چه لحنی زو وقتی حرف میزد طرز نگاهش چطوری بود با چه منظوری گفت ممکنه از روی سیاست گفته باشه یا خواسته منو امتحان کنه یا خوش قلبه و راست گفته و....متنفرم از این اخلاق گندم
مو توی غذا ببینم حالم بد میشه
حتی خودم هم پخته باشم میریزم دور
من از سوسک وحشتناک ترس دارم
یکی ببینم تا دو روز حس میکنم داره از پام میاد بالا
اها یادم اومد...من از رنگ صورتی تا مدتها چندشم می شد چون یاد آب دماغ می افتادم😐
دلیلشم این بود که نمی دونم توی یه کارتون چه صحنه ای رو اشتباه دبده بودم یا اشتباهی تو ذهنم ثبت شده بود بعد همش رنگ صورتی رو حجم زیادی از آب دماغ می دیدم😐😐
الان که دارم فکر می کنم می بینم اسی وسواس تو نرمال تر بود😐
خیلی چیزا
مثلا چوب بستنی به زبونم کشیده بشه خیلییییی بدم میاد😣
اگه جارو به پام بخوره به مچ پا تا انگوشتام به مرز جنون میرسم عصبانی میشم حتی اگه جارو دست خودم باشه و در حال جارو زدن باشم. 😖
اگه کسی مچ پامو بگیره بدم میاد عصبی میشم
بچم یه وقتایی شبا جیش دارشت میخاست بیدارم کنه مچ پامو از پایین تخت میگرف دستش
که صدام کنه روانی میشدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
