میدونی عزیزدلم من خیلی رابطم با مادر و پدرم خوب بود خیلی منو دوست داشتن ومن هم خدایی از هیچ کاری که داشتن براشون دریغ نمیکردم همه چی بودم براشون تا اینکه یک زمینی رو باهم خریدیم شریک اون زمین ۱۲۰ م بود و مادرم ۹۰ م شو داد و بقیه شو شوهرم چک داده بود وسر موعد چک ها که رسید زدن زیرش و پول به حساب نریختن من موندم دوتا چک که اولی ۵۰ م بود و دومیش یک هفته بعد به مبلغ ۷۵ م من موندم و چکهابالخره هرجور بود جور کردیم هرچی داشتم و نداشتم فروختم که چک شوهرم برگشت نخوره