سلام دوستان من یه راهنمایی میخوام ازتون در مورد خودم و مامانم
قدیما مادرشوهر مامانم خیلی اذیتش میکرده این تو ذهنش مونده و مدام رفتارا و کاراشون یادش میاد و میاد برا من درد و دل میکنه ولی من تحمل شنیدن حرفاش و ندارم دلم میسوزه براش چون مامانمه و خیلی دوسش دارم اعصابم بهم میریزه در حدی که بعضی وقتا دستام به شدت میلرزه یا گریم میگیره بارها بهش گفتم حالم بد میشه دیگه نگو درموردشون هم من و هم خودت رو اذیت میکنی یا وقتی شروع به صحبت میکنه میرم سراغ یه کاری یا آهنگ میذارم میگم بیخیال که حواسش پرت شه ولی جوابی نگرفتم مثلادستم و تکون میده میگه گوش میدی چی میگم حواست با منه ؟پس من با کی حرف بزنم؟ دیگه عقلم قد نمیده چیکار کنم بنظرتون؟