آخه این چه حرفیه. مام آدمیم دلمون برای همنوع خودمون به درد میاد من فقط چهره ناز دخترتون جلو چشمامه با اون نگاه قشنگش
ببینید من نظر شخصیمو بعنوان زنی که یه دختر 11 ساله و دو پسر داره بیان میکنم
بچه های من رابطه عاطفی خوبی با پدرشون دارن اما اما بیشتر بمن مادر وابسته هستن و این طبیعت انسانه
شما هر کاری برای دخترتون و برای رفاه و آرامش اون انجام میدید اونم از روی عشق و از صمیم قلب.
اما دخترتون الان خیلی کوچیکه و شما فعلا درگیر شیر و پوشک و غذا و سرد و گرم اونید ولی مشکل شما از جایی شروع میشه که نیلا متوجه تفاوت ها بشه
وقتی ببینه یه فرقی با دیگر بچه ها داره عدم حضور مادر
😭وقتی ببینه براش سوال پیش میاد
شما هر کاریم برای دخترت بکنی دست آخر فقط یه پدر خوب بودی براش همین
بچه شما یه دختره. پراز احساسات دخترا هرچقدرم با پدر صمیمی باشن آخرش مسائل خصوصیشون را باید با مادر حل کنن. چرا راضی میشید که ذهن پاک بچتون پر از سوالات مبهم بشه؟ چرا باید کودکی شیرین این بچه با حس تفاوت و کمبود طی بشه. شما مرد فداکار فهمیده و با احساسی هستید اما اگه بخواهید به همین منوال زندگی کنید برچسب خودخواهی میگیرید. هم به خودتون ظلم میکنید هم ب دخترتون ک همه دنیاتونه
من نمیگم کسی رو بیارید جای سمانه خانوم هر کس جای خودشه عشق شما و همسر مرحومتون مثل یه تیکه الماس گرانبها میتونه توی صندوق قلبتون تا ابد محفوظ بمونه
شما اگر ازدواج آگاهانه ای داشته باشید اون خانوم میاد که جای خودش باشه و هم روح شما و هم از دخترتون مراقبت کنه. با درکی که شما از عشق و زندگی دارید یقینا میتونید یک زن دیگه رو هم خوشبخت کنید بدون خدشه به عشق سمانه جان. البته حق دارید، زمان زیادی از فراق همسرتون نگذشته و شما از لحاط روحی هنوز پذیرش ندارید ولی لطفا نذارید برای دخترتون دیر بشه بگذارید اونم طعم داشتم مادر رو بچشه. فامیل اون زن میشن خاله و دایی دخترتون چرا میخواهید دخترتون تنها و بی کس بزرگ بشه
ببخشید ذهنم درگیر شما و دخترتون شد نظرمو بیان کردم امیدوارم خدا شما رو صدسال برای دخترتون زنده بداره و شما یکبار دیگه طعم خوشبختی را بچشید