خانما من و جاریم باهم حرف میزدیم شوهرم همش بهم میگفت درد دل نکن میره میگه امروز صبح خواهر شوهرم زنگ زد گفت چرا اینجوری گفتی ازت نمیگذرم دلمو شکوندی بعد به جاریم گفتم چرا گفتی تو هم با من حرف زدی گفت من نگفتم فقط به شوهرم گفتم حتما اون گفته گفتم تو خودت بهم گفتی مردا قابل اعتماد نیستن بعد رفتی گفتی بعش منو گیر آوردی حالا چکار کنم چطور دل خواهر شوهرمو بدست بیارم به نظرتون حرفایی که جاریم بهم گفته رو بگم با تلافی سبک میشم؟
بگو
بگو با پیاز داغ زیاد
بدترین کار دنیا درد و دل با جاریه
این تو گوشتون فرو کنید
حتی اگه فرشته بود
چقد خاله زنکی خودت و جاریت😐😑😑تقصیر خودته غیبت کردی پیشش حالا هم تاوانش رو‌بده
ی هدیه براش بگیر باگل برو ب دیدنش معذرت خواهی کن
اما ازین اتفاق ی درس بزرگ بگیر
وای چ بد
منم این مشکل رو داشتم
با تفاوت اینکه خواهرشوهرم بهم نمیگفت
فقط کینه جمع شد رو هم
نه نگو حرفهای اونو به خواهر شوهرت بگو منظوری نداشتم هیچوقت از تو چیز بدی تو دلم نبوده همبشه دوست داشتم و ازین حرفها
من باشم نمیگم اما رابطه‌ام رو با جاریمحدود میکنم و به گوشش میرسونم قابل اعتماد نیستی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
