2777
2789
عنوان

تو رو خدا بیاید بگید چه غلطی بکنم

214 بازدید | 19 پست

سلام 

تو رو خدا مشکل راه حل بگید 

جاری و برادرشوهرم یک هفته پیش دعواشون شد و جاریم با خانواده ش تماس گرفته که بیان ببرنش 

و پشت تلفن گفته که برادرشوهرم کتکتش زده 

و پدر و برادرش هم اومدن و برادر همسرمو کتک زدن

من وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی خیلی ناراحت شدم چون این ها یه بچه کوچیک دارن 

من تو این مدت اصلا زنگ نزده بودم به جاریم چون هم میخواستم عصبانیتشون بخوابه 

و هم اینکه خانواده همسرم گفته بودن فعلا توجه نکنن بهش تا ایشون تصمیم شون رو بگیرن 

چون برادرشوهرم میگه من اونو کتک نزدم و اون توهم میزنه و مشکل روانی داره

من تا امروز به جاریم زنگ نزده بودم اما امروز زنگ زدم 

 چون  حس کردم زشته که بی تفاوت بود و به احترام سالهایی که با هم بودیم کفتم زنگ بزنم و حالشو بپرسم چون طفلی کرونا هم گرفته بود 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خب 😕

۲۵ مرداد ۱۴۰۰ نحس ترین روز زندگی من بود … روزی که از خواب پاشدم گفتم صبحانه بخورم به بابا زنگ بزنم حالشو بپرسم اما …. گفتن یتیم شدی … بدبخت شدی …. دیگه زندگی برام تموم شد … همون روز همون ساعت من مردم … لطفا برای پدرم و ارامش خودم یه صلوات بفرستید 😔😔😔 خیلی زیاد محتاجم ….

وقتی گذاشت یکی لایکم کنه لطفا 

خدایا خیلی دوستت دارم میدونم که تو هم دوستم داری 😘😘😘 مامان عزیزم دلم برات تنگ میشه تا همیشه کاش وقتی بودی بیشتر بهت میگفتم دوستت دارم بهت میگفتم قدرتو میدونم برام عزیزی ، خدایا حالا که اونجا پیش توئه از طرف من ببوسش😞

بقیه ش نیومده بود 

آره خلاصه من زنگ زدم و اصلا اصلا راجع به اینکه حق با کیه با کی نیس حرف نزدم 

حتی خواست راجع به همسرش بد بگه من گفتم لطفا نگو من نمیخوام بشنوم و فقط میخواستم بهت بگم من ناراحتم از ناراحتی شما و هر دو تونو دوست دارم و نمیخوام با هم بد باشید 

اما الان همسرم میگه خیلی اشتباه کردی زنگ زدی 

بقیه ش نیومده بود  آره خلاصه من زنگ زدم و اصلا اصلا راجع به اینکه حق با کیه با کی نیس حرف نزدم ...

اتفاقا کار خوبی کردی 

منم بودم زنگ میزدم . بی تفاوت میبودی خیلی زشت بود 

۲۵ مرداد ۱۴۰۰ نحس ترین روز زندگی من بود … روزی که از خواب پاشدم گفتم صبحانه بخورم به بابا زنگ بزنم حالشو بپرسم اما …. گفتن یتیم شدی … بدبخت شدی …. دیگه زندگی برام تموم شد … همون روز همون ساعت من مردم … لطفا برای پدرم و ارامش خودم یه صلوات بفرستید 😔😔😔 خیلی زیاد محتاجم ….
بقیه ش نیومده بود  آره خلاصه من زنگ زدم و اصلا اصلا راجع به اینکه حق با کیه با کی نیس حرف نزدم ...

اره خب الان اقوام شوهرت فک میکنن تو حق رو ب جاریت میدی ک زنگ زدی و کلا اصن کارت اشتباه بوده گل مخصوصا اگ شوهرت گفته زنگ نزنی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز