حدودا یک ماه پیش شوهرم کرونا گرفت دیگه از خودم و بچه ها م فرار میکردن اگه جایی می دین ،حالا بعد یک ماه از دور ک من دیده میگه خواستم گلکي کنم چرا نميايد دقیقا تا دور سه روز پيش زنگ میزد هیچ نمگفت نوها دختريش پیشش بودن بچم زنگ میزد میگفت تلویزیون ه
آخرش رو نفهمیدم چی نوشتی🙈🙈
خیلی پروه دیگه میخوام تحویلش نگیرم آنقدر عصبی م و سر درد چرا نمیتونم حرف بزنم حالا فردا اگر زنگ زد چی بهش بگم
بابا بنشینید توی خونه هاتون تو این کرونا
ول کن
اونم آدم هایی که دیدنشون اذیتت میکنه
بگو مامان جا برای گلگی نداره شوهرم کرونا داشته همه هم از ما فراررر بودن حتی شما
بگو والا شما مارو میدیدی ولی نادیده میگرفتی دوری میکردی البته حقم داری نگران سلامتیتون هستی منم ب همین دلیل رفت امد کم کردم تا سلامتیتون ب خطر نیافته تواین سن سال بهتره رفت امدنکردن ادامه بدیم ممکنه ناقل باشیم شماهم درگیر شین
اینجوری هم حرفتو زدی هم رفت امد نمیکنی خیلی محترمانه
بگوترسیدیم همتون کرونابگیرین خدای نکرده ،بعدازاینم معلوم نیست ناقل باشیم یانه (دورازجونتون البته )خلاص میشی ازدستشون
ببین عزیزم میدونی ماها چرا اینقدر به هم میریزیم به دو علت یکی اینکه به موقع حرف نمیزنیم و خود خوری میکنیم دوم اینکهدنمیدونیم چی بگیم
همش هم با یک چیز حل میشه
اینکه همین الان فکر کنی همه اینایی که پیش اومد از طرف مادر خودت بود
مادر خودت بود که نوه های دختریش پنهون کرد
مادر خودت بود که گلگی ناحق کرد
خوب حالا از دست مادر خودت شاکی ای
فقط از دست مادر خودت حالا خیلی راحت میتونی برا جواب فردا آماده بشی
چون مادر خودت دوس داری و ازش فقط حرصت گرفته هم دوسش داری هم ناراحتی از دستش حالا خودت راحت میتونی مدیریت کنی همون طور که مادر خودمون مدیریت میکنیم
یه راهش همونیه که من لایک کردم
تاپیک مامارها چیز قشنگی گفته اینو بگی
عزیزم
به این راه حل فکر کن خیلی جواب داده تاحالا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
