سلام ...۱۳ سالم ک بود فهمیدم فرزند خوانده خانوادم هستم ..دچار افسردگی شدید شدم تا ۱۷ سالگی و بعد خوب شدم و کاملا فرق کردم ی دختر شاد و سرزنده شدم ..۱۸ سالگی ازدواج کردم...مادر و پدرم بهم قول دادن ک خانوادم رو وقتی ازدواج کردم پیدا میکنن ولی شوهرم و مادرم مخالفت کردن برای پیدا کردنشون و روز عروسیم ب بدترین شکل گذشت...دلم میخواست مادر خودم هم تو عروسی دخترش باشه ولی نشد بعد از اون کم کم سعی کردم موضوع رو با همسرم در میون بزارم ولی اون قبول نمی کرد تا اینکه چند باری خواب ی خانمی رو دیدم ک حالش خیلی بده و ازم میخواد کمکش کنم همیشه هم نزدیک اذان صبح از خواب بلند میشم برای همین استخاره گرفتم ک پیداشون کنم عالی اومد...ب همسرم گفتم چون اعتقاد شدید ب استخاره داره گفته باید فکر کنم ولی مشکل اصلی من خانوادم هستن اگه بفهمن چی درباره من فکر میکنن ...خانواده خیلی خوبی نصیبم شده و مادر و پدرم فرشته هستن ولی خب نمیتونم مادر خودم رو فراموش کنم...لطفا راهنماییم کنید چطور بهشون بگم یا اصلا چطور باید اون هارو پیدا کنم ...اگر کسی میدونه لطفا کمکم کنه
واسه حل گره های زندگیم یه صلوات میفرستین .اللهم صل علی محمد وآل محمد وقتی تو امضاتون میزنین صلوات من میفرستم براتون فقط حال ندارم اعلام کنم😄❤ من مطمئنم خونه ام سه تا اتاق داره با یه حیاط که توش حوض داره تابستونا میخوابیم داخلش😍و یه آشپزخونه ی بزرگ و خوشگل من تو اون خونه نفس میکشم وخوشحالم و بچه هام سالم وسلامت بزرگ میشن من مطمئنم خدایا کمکم کن 😍یا نُورُ یا بُرْهانُ، یا مُبینُ یا مُنیرُ، یا رَبِّ اکْفِنی الشُّرُورَ وَ آفَاتِ الدُّهُورِ وَ أَسأَلُکَ النَّجَاهَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ❤️بسم الله الرحمن الرحیم اَلحَمدُللهِ الّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب اَلحَمدُلله الّذی جَعَلَنی مِن اُمَّهِ محمد صَلی الله عَلَیه وَ آله اَلحَمدلله ِ الّذی جعلً رِزقی فی یَدِه وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدی النّاس اَلحَمدللهِ الّذی سَتَرَ عُیوبی وَ عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.❤️ ماشاالله ولا حول و لا قوه الا بالله❤️
یه دختره صبح اومد کلی داستان بافت و اینا گفت من بدبختم ننه بابا ندارم با همه ام زندگی میکنم به زور عقدم کردن واسه پسرعمه ام کتکم میزنن سه نفری هیچی ندارم مددکار جوابمو نمیدن آخر تهش دراومد جرات حقیقت بوده
در تاریخ9/9/99 بهترین اتفاق زندگیم افتاد🌈🧚♀️. تیکر 9/9/99