همکاره سابقم تعریف میکرد. برادر شوهرش تو مجردی مریض میشه. فک کنم ی چیزی تو مایع های سرطان ناحیه تناسلی. بعد عملش میکنن. اما احتماله باروریش خیلی کم میشع. واسه همین اسپرمشو فریز میکنن. بعد میرن واسش دنباله دختر میگردن. بعد پسره خودش هم خونه داشته هم ماشین. خانوادشم پولداااار. میرن از ی خانواده سطح پایین دختر میگیرن....
خوش قلب ترین آدما اونایی ک نگران تاثیر حرفاشون رو قلب بقیه ان... از خودت، خندیدنات، برق چشمات، آرزوهات،ازخوشبخت بودنت مواظبت کن، زندگی ینی همین چیزای خیلی ساده،، امیدوارم اونقدرحالت خوب باشه ک وقتی یکی حالتو پرسیدمثل حافظ بگی:عیش مدام است از لعل دلخواه، کارم ب کام است الحمدلله...
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
خیلی دلم میخواد تو مکالمه از واژه(( اشتباه به عرضتون رسوندن)) استفاده کنم ولی همیشه هول میشم و میگم گوه خورده کی گفته :| وقتی یه اتفاق بد برای یه ایرانی میافته دو دسته وجود دارند_خودش و اطرافیانش که اعتقاد دارن چشم خورده _دشمنانش که اعتقاد دارن بالاخره خدا جوابشو داد😐😂
یه دونه برادرم ۸تیر فوت شد توی روز تولدش و ۱۵تیر عقدش بود اگه دلت خواست براش فاتحه و صلوات بفرست اسمش ابوالفضل پسر عیسی اگه خوندی بگو تا برات آیت الکرسی بخونم