2777
2789
عنوان

یه آدم باید چقد پست و بیشعور و نامرد و بی وفا باشه

| مشاهده متن کامل بحث + 801 بازدید | 71 پست

ممنونم عزیزانم هیچوقت خوشبخت نبود خدا خوشبو اون دنیا نصیبش کنه.نمیدونم کل فامیل از مهربونین عاشقش بودن چرا بچه هاش ایطور بی وفایی بهش کردن..بخدا یکی ازعروساش خداشاهده فقط بگم سیصد میلیون خرج جراح پلاستیک کرد اووقت پسر بی عرضش نتونستم یکم ب این بدبخت برسه..همیشه خدا بابام بهش میرسید..بابام داغونه چون خیلی دوسش داشت..بخدا حرف ک میزد اول حرفش قربون صدقه بود..دنیای بی رحم بچه های نامرد..ی دونه دختر داشت اونم با داداش اش گشت بدتر اونا شد فقط فکر فیس افده خودشون بودن ماشیناشون خدا تمن بودن تو تشییع و ما خجالت زده عام و خاص که چقد اینا بی رحمن..پشیمون تو چشماشون بود ولی چ فایده دیگه...عروسا دریغ از ی قطره اشک..همه بخدا آرایش کرده و شانتال مانتال...همه هی تف میکردن بشون..فقط دوس دارم بدونم اگ مادران خودشون بودن ایقد بی تفاوت بودن

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

به نظرم خیلی زشته که اینجوری میگید  نخوندید کامنت نذارید بگید نخوندم زیاد بود  این نهایت ...

دقیقااااا. دوره ایه ک هرکسی بدون اینکه بفهمه کار یا حرفش کسیو ازار میده یا ن از دهنش میپرونه. اگه من یه تاپیک بزنم و اینحوری بگن واقعا دلم میشکنه

تیکر شیش سالگی دخترمِ😘😘😘

آوا جون روح عمه نازنیت شاد خدا رحمتش کنه ... چقدر بده که آدمها وقتی به جای میرسند و از لحاظ مالی و یا موقعیت شغلی در مرحله بالایی قرار میگیرند همه چیز رو فراموش میکنند مگر میشه یه آدم مادرش رو که کلی زحمت براش کشیده پدرش رو و یا حتی خواهر و برادرش رو فراموش کنه حتی تصورش هم برام سخت و آزار دهنده است همیشه از خدا خواسته و میخوام قبل از اینکه چیزی رو بهم بده اول ظرفیت داشتن رو بهم بده و من رو از انسانیت دور نکنه ...

برای شادی روح عمت صلوات و فاتحه فرستادم ...

دقیقااااا. دوره ایه ک هرکسی بدون اینکه بفهمه کار یا حرفش کسیو ازار میده یا ن از دهنش میپرونه. اگه من ...

اشکال نداره گلم..من ایقده ناراحتم و داغون که حرفی نمیمونه  

دقیقااااا. دوره ایه ک هرکسی بدون اینکه بفهمه کار یا حرفش کسیو ازار میده یا ن از دهنش میپرونه. اگه من ...

منم چون خودم ناراحت میشم به این کاربر گفتم که کارش درست نیست 

و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت غصه هم میگذرد...
متنش زیادبوداخه من بی احترامی نکردم قصدبی احترامی ب هیچ نی نی سایتی عزیزم ندارم همشونم خعلی دوست دا ...

میدونم من خودمم گاهی بعصی تاپیکا ک‌طولانیه نمیخونم اما کامنتم نمیذارم ک‌نخوندم طولانی بود 

قصد توهین به شما رو نداشتم عزیزم ناراحت نشو توام دوست منی خواستم بهت بگم گاهی با این حرفای بی منطور باعث رنجش خاطر یه سریا میشیم

و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت غصه هم میگذرد...
میدونم من خودمم گاهی بعصی تاپیکا ک‌طولانیه نمیخونم اما کامنتم نمیذارم ک‌نخوندم طولانی بود  قصد ...

ن عزیزم ناراحتی نداره ادمابعضی وقتاشایدناخواسته حرفی بزنن ک باعث ناراحتی طرف مقابل بشنو خودشون متوجه نشن

ولی اگرانتقادبجاودرست باشه هیچم بدنیست بلکه میتونه باعث تغیرمثبت بشه

ممنونم عزیزانم هیچوقت خوشبخت نبود خدا خوشبو اون دنیا نصیبش کنه.نمیدونم کل فامیل از مهربونین عاشقش بو ...

پس بچه هاش کلا بی وفان چون بچه ی بی وفا ربطی به عروس و داماد نداره کلا بی وفاس 

خداروحشو شاد کنه و اون دنیاش بهشت باشه

و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت غصه هم میگذرد...
پس بچه هاش کلا بی وفان چون بچه ی بی وفا ربطی به عروس و داماد نداره کلا بی وفاس  خداروحشو شاد ک ...

آمین عزیزم بچه هاش خیلی خوب بودن از وقتی زن گرفتن اینطور شدن بخدا برا بابام جون میدادن..دیشب خواهرم ک بزرگترمه ب یکی از عروساش گفت مگه یادت نیست شوهرت هیچی نداشت بابام از جیب خودش برات حلقه خرید زنه گفت چرا یادمه..خواهرم گفت مگه یادت نیست که بابام عروسیتونو گرفت زنه گفت چرا..گفت پ خدا راضی نبود ب احترام بابام که باعث مبانی وصلتتون بود و شما اه در بساط نداشتین بعد اینکه خدا بهتون داد هرروز ی سفر خارجه میرین ی اتاق با تجهیزات برا خواهرش درست کنین زنه گفت من شرمندم میدونم غافل شدیم ولی دیگه فایده نداره.حالا منم نمیدونستم بابام براشون عروسی گرفته بود و حلقه ک ایقد بدبخت بودن حالا ک ایقدددده وضعشون توپ شده ایقد بی مروت شدن...یکی دیگه از پسراش هرروز خونمون بود بعد ازدواجش بابام رفت خونش..بابام گفت پسره هی جون منو قسم میخورد زنه ی دفعه آمپر کشید گفت ی بار دیگه جون دایی تو قسم خوردی من میرم گفت پسره شوکه ش گفت چرا برا چی گفتش خستم کردی بسکه گفتی داییم داییم...یا من یا داییت گفت شوهرشم نکرد بگه زشته یا فلان..گفت منم گفتم منکه اجبارش نکردم این اگ منو میخاد منم صد برابرش میخامش..خودش میدونه من گذاشتمش سرکار..من عین بچه خودم بزرگش کردم جای پدرشم تا داییش..حالام دایی جان به زندگیت برس به زنت برس..گفت ناهار نخورده بلند کردم اومدم دیگه هیچوققققت نرفت خونش خودش گاهگهی دزدکی میومد خونمون بابامم هیچوقت به روش میاورد..بعضی از زنا ذات ندارن تازه به دوران رسیدن.البته این پسره هم خواهرم رو مسخاس ولی خواهرم چثه ریزی داشت ولی پسره هیکلییی بود میگفت من میترسم ازش باش ازدواج نکرد دیگه زنه چشش ترسیده بود

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز