سلام من چندین ماهه که نامزدم و عقد نیستم، با عشق و علاقه بهم رسیدیم و همو دوسداریم، نامزدم یه مشکلی داره که وقتی عصبی میشه همه چی میگه حرفای تلخ،و اصلا نمیشه اروم بشه، بخاطر همین بارها شده دعواهای خیلی بدی داشتیم و گذشته، تا چند روز پیش که قرار بود بریم بیرون واسه انجام کاری که بخاطر کارش دو سه ساعتی دیر اومد، وقتی اومد من ناراحت بودم ولی چیزی نگفتم سوار ماشین که شدیم گفت کجا بریم؟ منم گفتم اون جایی که قرار بود بریم الان دیگه بسته و چرا تو کل هفته دو ساعت واسه من وقت نمیذاری تا به کارامون برسیم؟ برگشت گفت فایده نداره و دو دقیقه نشده بود گفت پیادت میکنم بری خونتون! گفتم نمیشه الان برم خونه زشته هنوز دو دیقه نگذشته گفت فایده نداره سرم درد میکنه و منو رسوند دم در خونمون و زنگ درو زد و رفت! بدون هیچ توضیحی
رفتم خونه پدر مادرم خیلی ناراحت شدن گفتن چرا اینجوری کرد دخترمون و سپردیم دستش که همینجوری ببرش چند دیقه نگذشته بیاد پیادش کنه و بره! بابام چند بار باهاش تماس گرفت اما گوشی رو جواب نداد
مادرم با مادرش حرف زد و ناراحتیشو گفت که چرا همچین کاری کرده، و بعد از اون کسی حتی زنگ نزد معذرت خواهی کنه
بشدت عصبی و موقع مهربونیش بینهایت مهربون، من دیگه واقعا نمیدونم چکار کنم، دفعه اول و دومشم نیست این حجم از عصبانیت و قهرای و حشتناکش، شما جای من بودید نامزدی رو بهم میزدین یا فرصت میدادین؟ خواهش میکنم واقعی بگین 🙏😔💔