عمه م کارمنده دانشگاهه
سالی که من کنکور داشتم یه روز رفتم تو دانشکده پیش عمم که بعدش باهاش برم خونشون
ایشون اومد دفتر عمم ازش فرم اشتغال به تحصیل گرفت
بعدش که من رفتم بیرون گوشیمو جواب بدم کارش تموم شده بود از اتاق اومده بود بیرون
بعد بهم گفت که من رتبم خیلی خوب شد سال کنکورم و میخوای بهت مشاوره تحصیلی بدم؟😂😐
دیگه شمارمو گرفت و مشاوره بهم داد بعد از کنکور هم حرفشو بهم زد و گفت که عمدا بهت گفتم مشاوره بهت میدم که یجوری وارد زندگیت بشم😐😐دیگه دوست شدیم دیگه🙈