2777
2789
یکی از اقوام نزدیک من خانمی حدودا 60 ساله هست. ایشون و خانواده شان خیلی هم مومن هستن ،حتی زمان شاه هم چادر سرشون بود. خلاصه ایشون دبیری قبول میشن.همه خواستگارا هم رد می کرد چون می گفتن زیاد مومن نیستن تا سنشون میشه 28 سال. یه خواستگار میاد که ارتشی هست 15 سالم از ایشون بزرگتره

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خلاصه ایشون میگن اگر گوش می خوای باید گوشواره هم بخوای. من با مادر و برادر و خواهرم زندگی می کنم. ولی سعی می کنم زندگی خوبی برات بسازم خلاصه خانم قصه ما قبول می کنه
نکته اش اینه که برادر خواهر و شوهر خواهرش هر دو ناشنوا هستند الانم طفلیا دو تایی نا بینا شدن. همسر این فامیل ما از بس دست و دلباز هستند همه فامیلاشون از شیراز اومدن خونشون تا درس بخونن، اکثرا هم پزشکی و دندان پزشمی
البته این آقا یه برادر بزرگتر هم داره که بچه هاشو فرستاده خارج الانم 4 تا خونه تو تهران داره ولی هیچ کمکی نمیکنه هیچ، دایم هم سرباره. با خانومش میان چند هفته خونه اینا می مونن
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792