خانما من یه داداش داشتم کوچیکتر خودم که وقتی ۱۴ سالم بوده اونو از دست دادم بخاطر مشکل قلبی که داشت..بزرگ شدم ازدواج کردم شوهرم دقیقا یه برادر داره همسن اون داداشم که مرده بود حتی تو یه روز بدنیا اومدن اونموقع که با شوهرم اشنا شدم گفتم معجزه شده گفتم انگاری خدا اینو بهم داده که داداشم باشه که جای اونو پر کنه همش خداروشکر میکردم گذشت و گذشت برادر شوهرم باهام خیلی صمیمی شد جوری که باهام دردو دل میکرد فهمیدم که خیلی غصه داره نا امیده از روزی که درد و دلاش شروع شده همش میگه میخوام خودمو بکشم میگمش نکن بخاطر من بخاطر داداشت گوش نمیده تو صورتم میخنده و میگه میخوام خودمو بکشم خیلی جدیه خیلی حتی مثلا منو میبینه درحال خندیدن و خاطرات خوب تعریف کردن یهو بغضش میگیره میگمش چی شده میخنده میگه هیچی به مردنم فکر کردم ...من نمیدونم چیکارش کنم روانیه😭😭😭😭مشکل روحی داره به شوهرم گفتم شوهرم میگه باید مواظبش باشی میگه منم واین برادر نباید چیزیش بشه من نابود میشم ... به مادر شوهرم میگه جلو منم بعضی وقتا از این حرفا میزنه البته به اون خیلی کم میگه..با روانشناس های زیادی حرف زدم نمیدونم چه مشکلی داره میگن باید بیاریش قبول نمیکنه میگه من مریض نیستم فقط خستم امشب گفتمش چرا زندگی جدیدی رو شروع نمیکنی گفت زندگی جدیدواون دنیا شروع میکنم 😭😭😭خیلی خستم میترسم میترسم اونم مث داداشم بره تنهام بزاره میترسم بره و زندگی منو شوهرم نابود بشه همش قران میخونم دعا میکنم دیگه از زندگی خسته شدم نمیخوام سر اینم بلایی بیاد ...تو رو خدا اگه راهی دارید بگید چیکار کنم دکتری دارویی روانشناسی روانپزشکی جادویی دعایی چیزی😭😭😭😭 خودش میگه دلیلش بخاطر شکست عشقی مسخره ایه که تو ۱۵ سالگی واسش افتاده😭😭😭
خاهشا افراد بالای سی سال بیاین تو تاپیکام. چون نظراتتون تاثیرگذاره. کوچولوها برین سر درس ومشقتون. ضمناوقتی میگم بالای سی سال 25.26.27. 2829. قبوله انقد هی سوال نکنید منظوراینه زیر بیست سال یاکسایی ک تجربه ندارند نیاین مثلا چهارده پونزده یااونایی که محض خالی نبودن عریضه روهوا یه چیزی میپرونن
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
ای بدبختی تقصیردختره بوده .ببین روی روحیش تاثیرگذاشته مریضی روحی خیلی بده آدم خیلی فشاربهش میاد ببرش ...
بخدا بهش گفتم قسمش دادم گفتمش داداشمی به جز تو کسی ندارم من تورو جا داداشم گذاشتم گفتم اون مرده لااقل خدا تورو واسه من فرستاده...میگمش بیا روانشناس قبول نمیکنه به هیچ وجه .ظاهرش خیلی شاده هی بهم میگه خیلی سخته ناراحت باشی و خوشحال جلوه بدی خودتو میگمش دکتر میگه نه قسمش میدم بیا ببرمت میگه نه بخدا دارم میمیرم اگه چیزیش بشه اگه بلایی سر خودش بیاره هم من هم شوهرم نابود میشیم ...
شایدم برای جلب توجه شما اینجوری میگه کمبود توجه و محبت داره و چون شما بهش توجه می کنی اینجوری ...
به اینم فکر کردم ولی خیلی جدیه خیلی ...میگم بهش توجه نکنیم شاید بهتر بشه درموردش حرف نزنه ولی میترسم اینجوری بدتر بریزه تو خودش ...رفتارش مث دیوونه هاس تو اوج خنده یهو بغضش میگیره