یکسره تو خونه ب شکم میندازه میگیره میخابه نه سرکار میره نه بفکر زندگیه خستم کرده من ک سحرخیزم ساعت ۷ صبح پامیشم تا ساعت ۱۱ ظهر صداش میزنم پاشو پاشو ساعت ۱۲ پامیشه میره خونه ننش ناهار میخوره ی ذره غذا برامن میاره ساعت ۲ باز میخابه تا ۶ بعدظهر باز میره ولگردی خسته شدم دیگه همش توهم میزنه من بهترین زندگیو برات میسازم فردا بهم یک کار خورده طرف دومیلیون سود میده باز روز بعد میبینی خوابه الکی شعارمیده خسته شدم از حرفایه پوچش دلم نمیخاد برگردم تواون زندگی حیفه جوانی ام حرامم شد زندگانی ام