خانوم.راه سختی رو در پیش خواهد داشت. مقایسه ش شاید اینجوری بشه ک بخوای ی پارچه سالم رو بدوزی یا ی لباس خراب رو باز کنی و از نو درست کنی
احساس میکنم زن خیانت نکرده. خود مرده خیانت کار بوده. و مرد مزخرفیم هست. و خودشم زنشو تو عقد حامله کرده.
کلا مردا خیلی زبون بازن و همه چیزو بعدا به نفع خودشون تغییر میدن.
ببخشید این احساس من بود نه چیز دیگه
خیییلی سخته ، خیلیم اشتباهه .به نظرم بچه بزرگ کردن سخت ترین کار دنیاست اینکه اسم نامادری روت باشه صددرجه سخت ترشم میکنه.آدم با بچه ی خودشم نمیدونه چه گِلی به سر خودش بگیره چه برسه بچه ی کس دیگه.
چرا تو این سن کم باید خودشو درگیر این مشکلات بکنه
آدم باید دونفری سالای اول زندگیشو بگرده و بچرخه و خوش بگذرونه مخصوصا این که سن هردوطرف واسه بچه داشتن خیلی کمه
اختلاف سنیشون بد نیست و میشه گفت معقوله ولی چرا ی دختر ۲۰ ساله تو این سن باید خودشو اسیر ی بچه کنه؟ در حالی که خودش هنوز بچست و این بچه ام از روز اول زندگی باهاشه یعنی نمیتونه عنان زندگیشو اول دست بگیره و لذتاشو ببره و بعد بچه دار شه.زنی که میخواد بچه شوهرشو بزرگ کنه برای اینکه آرامش اون خونواده حفظ بشه باید انقد درایت داشته باشه که نذاره حس دو دستگی تو اون خونواده پیش بیاد به خصوص بعد از به دنیا اومدن بچه های اون خانوم و ی دختر ۲۰ساله خیلی احتمالش زیاده که نتونه اون درایتو به خرج بده. از طرف دیکه ی دختر ۲۰ ساله هنوز اول راهه و میتونه انتخابای زبادی داشته باشه
اما باز با همه اینا نمیشه گفت اشتباه محضه باید شرایطو دیدو سنجید
گذشته از همه اینا ۲۰ سالگی به نظر من برا ازدواج زوده وای به حال ازدواجی که مورد خاص هم حساب میشه و سختیش از ی ازدواج معمولی دو نفری بیشتره
