مامانای باردار هفت ماهه

من الان اتفاقی دیدمت و یادم افتاد یه تاپیکی زده بودی که اونروز عصبانی شده بودی و میخواستی از دل مادرشوهرت در بیاری 

میخواستم بپرسم چیکار کردی آخر؟

البته اگه دوست داشتی جواب بده

هیچی اشتی کردیم😂

واااای خداحفظشون کنه

اسم آره البته هنوز جدی نیست ولی اینا انتخابونه

محیا   مهدی  محمد

میدونم اون شب چیکار کردی 

چطوری آشتی کردی؟

ببخشیدا ولی اسمای جدید تر دوست نداشتید؟

طولانیه.تایپ کردم الان برات میزارم

بچه ها درجریانید که چه اتفاقاتی افتادو ....
هشت  رسید اومدن تو رنگ به رخ نداشت😔

ناراحت بود اخم داشت ولی به روش نمی اورد . من از در اومد تو سرمو انداختم پایین (خجالت کشیده بودم )بهش سلام دادمو بغلش کردم😔 نه سرد برخورد کردن نه گرم . تعارف کردم نشست . میوه اینا بود تعارف کردم .

همسری چای اورد گذاشتم جلوش تشکر کرد🙁
یه قلوپ از چای برداشت و دیگه نخورد . 😔
بهش گفتن مادر جان باهاتون حرف دارم .

همسری رو فرستادم بیرون نشستم پیشش گفتم مادر من اشتباه کردم شما خیلی برای شهاب زحمت کشیدید ۳۰ و چندی سال بزرگش کردید ... ذوق داشتین برای اولین نوه ی پسریتون (اون یکی جاریم باردار نمیشه متاسفانه)،منم سرم درد میکرد و بارداریه دیگه ....
امیدوارم منو ببخشید و شما قدمتون روی چشم منو شهاب جا داره . من باهاتون بد صحبت کردم .

بعدش گفت که درسته که دلم ازت شکست ولی منم پیش خودم فکر کردم گفتم شاید درست نبوده که باهاتون بیام و مزاحم شم ). بچه ها منم احساساتی شدم اشکم دراومد .دوباره صورتشو بوسیدمو گفتم من بد رفتار کردم که شما هیچی نگفتید و من جوش اوردم .

اونم گفتش حق داری و ...(میدونم که الکی گفته چوت کاملا مقصر من بودم). بلوزشو اوردم و بهش دادم دوباره بغلم کرد . شهابم اومد اونم مامانشو تو بغِل کرد .
بعدش بردم چندتا تیکه خرت و پرت بچه رو نشون دادمو ....
 
بعد ار اینکه اومدم تو سایت دیدم خییلی کارم اشتباه و بچگونه بوده .عنوانم هم فکر میکردم کارم خوب بوده😔

سلام ب همه ای مامانای دوستداشتنی

چرا من همه اسمارو دوست دارم اینارو بیشتر از همشون دوست داشتیم

دستت درد نکنه 

آره واقعا وقتی خوندم ناراحت شدم هم از طرف تو هم از طرف ایشون 

ولی همین که گفتی و معذرت خواستی خانومیتو رسونده😘

آره مثل کسی که آخرای ماهشه😄

آره بچه اولمه😊🌸🌹🌹

ممنون عزیزم

فقط من ازهفت ماه بیشترم😕

۳۴هفته و۲روزمه🤗