خیلی التماسشون کردم یه حورایی پای آبروی من وباباش وسط بود بخاطر حرفها ونیشهایی که میزدن به هر جا چنگ زدم والتماس کردم نشد به خود میوه دلم به حضرت زهرا به امام رضا به همه متوسل شدم کورسوی امیدم ناامید شد خیلی سخته خیلی
دیگه بهش فکر نکن از الان شرو کن فولیک اسید خوردن ک زود با یروحیه شاد باید مامان بشی
اگه الان بودی تکون میخوردی،دلت اومد نیای تو دنیای من وبابات؟دیدی بابات چقد ذوقتو داشت،حتی نمیذاشت ظرف بشورم تازه میگفت فک نکنی فقط بخاطر شاهزاده مونه نه عزیزبودی عزیزتر. شدی،میوه دلم دیگه عزیزتر نیستم،دو روز قبل از تولدم تو رفتی شاید اگه بودی دو. تایی با هم جشن میگرفتیم😭😭اما تنهایی ترجیح دادی هم برا خودت هم برا ما ،شبایی که دلتنگتم سخت تر میگذره😔تاابد دوست دارم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
