از اول خیلی خیلی باهاش حرف میزدم.هر کاری میکنم براش توصیح میدم.مثلا میخوام پوشکشو عوص کنم میگم: حالا بریم شلوار دخترمو در بیاریم پوشکشو باز کنیم، اِ دخترم (ببخشید) جیشی کرده حالا بریم بشوریمش.وقتی میشورمش یه شعر ساختم از خودم راجع به پوشک و دسشویی و اینا براش میخونم و ...
دارم ناهار میپزم میگم حالا باید قابلمه رو پیدا کنیم،ایناهاش تو کابینته.حالا برنجا کجایین؟ایناهاشن و ....
همه چی رو با قصه و شعر براش توضیح میدم.فکر میکنم همین باعث شده که میتونه حرف بزنه
آهام، منم الان باردارم ناخواسته، خیلی مضطربم. هم بخاطر شرایط اقتصادی هم اینکه کم کاری تیروئید دارم که هنوز کنترل نشده، و دارو اینا خوردم وقتی که نمی دونستم باردارم. سر دخترم که ازقبل برنامه ریزی داشتم و آروم بودم دخترم نوزادی آروم و خواب خوبی داشت.
اخر شب ببرش حمام
قبل حم.م قشنگ سیرش کن از حمام که اومد هم بهش غذا بده خودش زلّه میشه می خوابه
در طول روز هم خستش کن
جوری بزرگش کن که زمان سیری و خوابش یکی بشه
خوشحالم که براتون مفید بوده 😊🌷
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
