دخترم دوسال ۹ ماهشه اوایل بارداری دومم گفتن احتمالا پوچه خیلی اعصابم خورده باور کنین اصلا خیلی براش وقت میزاشتم الان روحیه ام خیلی داغون همش با این طفل معصوم دعوام میشه الان وشگون گرفتمش دارم دیوونه میشم
هیچ وقت از این کارا نمی کردم همه میکن خیلی وقت می زارم براش ولی الان اعصابم خیلی خرابه از اون موقع همش دارم گریه میکنم خودم
اوخیی منم ی بچه دوساله دارم بس حرف میزنه کلافم کرده هدفون میزارم صداشونشنوم
کاش میشد زمان رو برگردند به عقب اخه هرکار میکردم نمیخوابید😭😭😭
آخی.
حالا برو بغلش کن بوسش کن از دلش دربیار.منم گاهی عصبی میشم سر بچم داد میزنم بعدش پشیمون میشم انقد ازش معذرت میخوام بوسش میکنم.
دوست ندارم دخترم با خودش فکر کنه چه مادر بدی دارم
عیبی نداره طفلی گناه داره برو از دلش در بیار یه کادوی کوچولو براش بگیر خوشحال شه . بچه ها فرشتن غروبا سر نماز دستاشو بگیر باهم دعا کنین تا ننی نی سالم باشه مطمعن باش خدا خواسته دخترتو رد نمیکنه
خیلی از لحاظ روحی تحت فشارم
همیشه با دلش راه میام خیلی دوسش دارم ولی خب الان خودم تنهام با یه روحیه داغووووون
من خیلی بد ویارم تمام سختی های حاملگی رو به جون خریدم که دخترم تنها نباشه حالا هرچقدر خودم دست تنهام ایراد نداره
ولی فشار زندگی و کار و حال بد و ضعف زیاد و مشکلی که پیش اومده همه باهم له کرده منو
ولی بیچاره دخترم گناهش چیع
من بچه نداشتم می گفتم مگه میشه مادری دلش بیاد دعوا کنه بچش رو
ولی دعوا اجتناب ناپذیر
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
