به مامانم بگم که خیلی دوستش دارم بگم بهش بهترین مامان دنیایی
یه پرسپولیسی دو آتیشه ۹۹/۹/۹مشکل گرفتاری عشقم حل شد ماشینشم دادن مشکل زمینمونم به امید خدا حل شد مامانم خوب شد منم عملهای که لازمه انجام دادم خونمونو عوض کردیم رفتیم همونجای که مامانم من و عشقم دوست داریم خونه جدید خریدیم ❤حواسم به توئه هوا سمت توئه هوا سمتیه که برسم به توئه❤ 💗تو مرا جان و جهانی💗 💖تا ابد با من باش💖 💘دوستت دارم و هیچ چیز جز این ندارم💘 💕 با تو در نهایتم من💕 💝 عاشقتم عشقم عشق منی عشقم جون منی جونم💝
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
میگفتم متاسفم که دختر خوبی برات نبودم.خیلی دوست دارم.
الان میفهمم.
ای کاش بودی...
بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام و روزی از خانه ام می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است. کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍