بعد من شوکه شدم هرچی قسم و ایه خوردم که من انیکارو نکردم من پولی برنداشتم باور نکرد که نکرد
هرچی گفتم اخه من برا چی اینگارو بکنم من ک پول نیاز نداشتم بازم باور نکرد
ببین من همیشه سعي میکنم نیمه ي پره لیوانو ببینم ، چیزاي خوبم و ایرادامو کناره هم میچینم و به خودم میگم بزودي این ایرادا از بین میرن .. که البته همین تلقینا باعث شده تاحدودي موفقم بشم ، اگه اون لحظه حاله دلم بد باشه با حرفام خودمو اروم میکنم ولي دیگه اگه خیلي حالم بد بود نهایتش گریه میکنم خالي شم
که این اصلا نشونه ضعف نیست چون بعدش با خودم کنار میامو انگار یه منه جدید خلق میشه ، خلاصه هیچیو تو خودم نمیریزم ولي نمیذارمم کسي پي به حاله بدم ببره خودم حاله خودمو خوب میکنم و از خدا میخوام تو کارام کمکم کنه
کلا آدميَم که دنباله پیشرفتم نه افسوس و اي کاش☺
گفتم خب چقد پول بوده گفت چهارده هزار تومن هفت تا دو تومنی قشنگ تو ذهنم مونده
بعد یادمه هفت تومن داشتم همیشه پس انداز میکردم اون موقع اون هفت تومنو دادمش گفتم بقیه شم وقتی به مامانم گفتم میارم میدم
خیلی با خودم کلنجار رفتم تا به مامانم گفتم یادمه مامانم از من ناراحت شد
اون وقع غمم شد دو تا حس کردم مادرم باورم نکرد ولی پولو داد و رفتم بهش دادم
بعد اومدم خونه کلی گریه کردم قشنگ یادمه مامانم اومد دلداریم داد و گفت تموم شد ناراحت نباش
هنوز با دخترش دوستم
خانواده خوبی هم هستن
اینو میگم که چیز بدی بهشون نگید
الان با خودم میگم اگه قرارا باشه که به یه نفر یه چیزو بگم همین مادر دوستمه
یه قران میبرم پیشش دست میذارم رو قران میگم خاله بخدا کار من نبود تا بلکه باور کنه
کاش یه وقتی اینو بخونه اون ماجرا یادش بیاد
شاید باور کنه که کار من نبود
من هر وقت که یکی از خانواده دوستمو میدیدم حرفای مادرش تو ذهنم میومد
عزیزم چه ناراحت کننده 😢
منم یه داستان ناتمام دارم که مثل یه زخم عمیق رو قلبمه خیلی سعی میکنم قوی باشم نذارم این زخم رو کسی ببینه ولی خودم رو بعد سالیان خیلی اذیت میکنه. دلم میخواد با عامل این زخم حرف بزنم ولی نه تو این دنیا، یه وقتی و یه جایی که دیگه زندگی نباشه چون هنوز هم غرورم خیلی برام مهمه، فقط میخام ازش بپرسم چرااا؟ چی شد؟
عزیزم این قضیه خیلی روت تاثیر گذاشته دیگه بهش فک نکن
میدونی چون یه سری از بچه ها اینکارو میکنن و بعدش دروغ میگن، شاید هم قبلا یکی از بچه های فامیلش اینکارو کروه و بود و بدبین شده ولی خب مامان دوستت حق نداشت این کارو کنه😔
منو دوستم یه یال که باهم هم کلاس بودیم پولای یکی از هم کلاسی هامون گم شده بود
یعنی کسی برداشه بود چون بعدش اورد پس داد
اون موقع درونم غوغا بود که حالا دوستم فک نکنه کاره من بوده
وقتی پولا پیدا شد خیلی خوشحال شدم گفتم لا اقل دوستم بدونه کار من نیست
خیلی ازار دهنده ست متهم بشی به کاری ک نکردی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
