2777
2789
عنوان

همکارم ...

| مشاهده متن کامل بحث + 105 بازدید | 31 پست
گزارش من نتیجه ای نداره. خیلی پررو تشریف دارن. مثلا یه مدت هاهمنگ میکرد این میوه فروشها رو که ارزونتر بدن و بیان اداره ما به همکاره میوه بفروشن. حراست بهش تذکر داد. ولی این خانم باز هم کارشو تکرار میکرد. دیگه بعد از چندین و چند بار تذکر دست از این کارش برداشت.
دلم رو فقط با یاد خدا آروم میکنم.
کلا کارهای عجیب غریبش زیاده. همه هم شناختنش و همینطوری هم پذیرفتنش. تبلت میخره اتاق به اتاق میره و نشون میده. زمین میخره همه اداره رو در جریان قرار میده. میگم که حریم خصوصی نداره.
دلم رو فقط با یاد خدا آروم میکنم.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یه کاری هم میتونید انجام بدید هماهنگ بشید حداقل اتاق شما رو عوض کنند البته از طرز صحبت های شما معلوم هست که خانم با فرهنگی هستید ولی چاره ای ندارید مثل خودش بشید اونم زمونی که اون اروم هست. یا اینکه یه دعوایی راه بندازید کل اداره جمع بشه طوری ادم میشه میشینه سر جاش موفق باشی دوست عزیزم
مشاوره رایگان 09308665973 همه روزه از ساعت 9 صبح تا یازده شب به ما بپیوندید bazaakir@ در فروشگاه لوازم ارایشی و بهداشتی بزک  دارای نماد اعتماد از وزارت صنعت و معدن و وزارت ارشاد اسلامی
آخ از همکار نگو که دلم پره: همکار من دیگه خیلی پرحرفه خیلی زیاد از صبح که میاد از چقدر میوه و غذا خوردن بچه هاش تا مشق شب پسرش تا ریز اتفاقهای خونه مامانش و حتی مسائل زن.... دائم حرف میزنه گاهی من اصلا گوش نمیدم بهش واسه خودش حرف میزنه مثل همین الان
الهی به امید تو
صنوبر جان اون اوایل که من بی خبر نمیومدم اداره اول کله سحر که من به علت کسالت خواب بودم بهم زنگ میزد. طوری باهاش برخورد کردم که دست از این یکی کارش برداشت.
دلم رو فقط با یاد خدا آروم میکنم.
یه بار طوفان خیلی بدی بود. اول صبح بچه هام بیدار شده بودن و گریه میکردن. من هم به اداره اطلاع دادم که کمی دیرتر میام تا طوفان بخوابه. این خانم با حراست صحبت کرده بود و اومده در خونمون. تو اون صدای طوفان که برقها هم قطع شده بود و آیفون کار نمیکرد با سنگ میزده به شیشه خونمون که منو بیدار کنه و به زور ببره اداره اینقدر هم صدای طوفان شدید بود که من اصلا صدای پرتاب سنگها رو هم نشنیدم. من به خودم اجازه نمیدم به پنجره کسی سنگ پرتاب کنم. و البته میدونم که اکثرا همینطور هستند. خیلی فضوله . خیلی.
دلم رو فقط با یاد خدا آروم میکنم.
10 ساله باهاش همکارم. الان کمی روشو کم کردم. خیلی خیلی بیشتر از اینها پرورو بود. فکرشو بکنید قبلترها چه طور بوده. اینها کارهایی هستند که تو همین یکساله انجام داده.
دلم رو فقط با یاد خدا آروم میکنم.
یه بار مرخصی زایمان بودم. این خاتم حکم جدیدم رو از اداره گرفته بود و برده بود محل کار همسرم داده بود به همسرم. آخه یکی نیست بگه شاید من نخوام که شوهرم از حکم منو دریافتی من خبر داشته باشه.
دلم رو فقط با یاد خدا آروم میکنم.
من تو شهر همسرم زندگی میکنم که زبان محلی دارن. این خانم پررور زمانیکه شوهرم اومده بود محل کارم دنبالم سوار ماشین ما شد و به خاطر بازی کردن با روح و روان من شروع کرد با شوهرم به زبان محلی صحبت کردن. البته شوهرم هم زد تو برجکش.
دلم رو فقط با یاد خدا آروم میکنم.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792