2777
2789
عنوان

بابای شما هم همینطوره؟

416 بازدید | 48 پست

هر سری یکی میخاد بیاد خواستگاری نگران شب خواب نمیره میره تو فکر ک ایا طرف کیه من دخترم رو به کی بخام بدم بدبخت نشه و..... کلی از این فکرا صداش پشت تلفن میخورد پدرش معتاد باشه این اصالتا مال شهرستانیه ک مرداشون بداخلاقن کلی حرف تو دل منم اشوب میفته 

در صورتی هنوز یه بار طرف رو ملاقات نکردیم خو اصلا ببینیم ظاهر طرف چطوره از نظر ظاهری همو میپسندیم یا نه این فکرای بابام بیهوده ان وقتی هنوز هیچی نی نگرانم با این کاراش اخرش ترشی نندازه منو اخه هر سری بابت این حرفا خواستگارامو رد کردم سنمم همینجور میره بالا دوستام به راحتی با هر کسی ازدواج کردن دارن میگذرونن درسته من دختر ارومیم ممکنه با هر کسی نسازم اما هیچی ک نشده نمیشه تصمیم گرفت

عزیزم از علاقه زیاده

نگرانته خب

بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام  و روزی از خانه ام  می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است.                کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍                                                                       

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اره بابای منم اینجوری بود تو خواستگاری اول شوهرم که کل خانوادشو شست افتاب داد😂گربه رو دم حجله کشت

._. استادمون‌میگفت‌:ماشینو‌که‌طراحی‌میکنن یه‌آینه‌کوچیک‌میزا‌رن‌واسه‌‌نگاه‌کردن‌به‌عقب یه‌شیشه‌بزرگ‌میزارن‌واسه‌دیدن‌جلو همونقد‌ر محدود‌به‌گذشته‌نگاه‌کنید نگاهتون‌به‌جلو‌باشه!"میفهمین‌کِه‌چی‌میگم.. #زندگی‌ذره‌کاهیست که‌کوهش‌کردیم... مامان یه پسر کوچولو هستم^^

منو با آبجی کوچیکم مثال میزد همیشه😟😟😟 هم قد بودیم میگفت نگا برام مث اینه نمیدونم من رشد نکردم یا آبجی کوچیکم خیلی رشد کرده😟😟

در تاریخ9/9/99 بهترین اتفاق زندگیم افتاد🌈🧚‍♀️.                              تیکر 9/9/99
منو با آبجی کوچیکم مثال میزد همیشه😟😟😟 هم قد بودیم میگفت نگا برام مث اینه نمیدونم من رشد نکردم یا ...

منو خواهرم همینطوریم من بزرگ ترم اما از نظر جثه کوچیکتر 😂دوتا داداشام هم ازم درشت ترن من بچه اولم مثلا ولی انگار آخریم 😂

هیچ چیز همیشگی نیس 🤍

دقیقابابای منم اونجوری بودوقتی اسم خواستگارمیومدانقدراسترس داشت باعث میشدمنم استرس بگیرم امادرموردشوهرم این اتفاق نیافتادمیگن اگه قسمت باشه هیچی نمیتونه جلوشوبگیره واقعاهم همینطوره نگران نباش هرموقع قسمتت بشه خداخودش جورمیکنه بدون اینکه بفهمی چی گذشت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792