هر سری یکی میخاد بیاد خواستگاری نگران شب خواب نمیره میره تو فکر ک ایا طرف کیه من دخترم رو به کی بخام بدم بدبخت نشه و..... کلی از این فکرا صداش پشت تلفن میخورد پدرش معتاد باشه این اصالتا مال شهرستانیه ک مرداشون بداخلاقن کلی حرف تو دل منم اشوب میفته
در صورتی هنوز یه بار طرف رو ملاقات نکردیم خو اصلا ببینیم ظاهر طرف چطوره از نظر ظاهری همو میپسندیم یا نه این فکرای بابام بیهوده ان وقتی هنوز هیچی نی نگرانم با این کاراش اخرش ترشی نندازه منو اخه هر سری بابت این حرفا خواستگارامو رد کردم سنمم همینجور میره بالا دوستام به راحتی با هر کسی ازدواج کردن دارن میگذرونن درسته من دختر ارومیم ممکنه با هر کسی نسازم اما هیچی ک نشده نمیشه تصمیم گرفت