صبح شوهرم صبحونشو خورد با عجله چاییشم نخورد گفت میرم اداره، دندونشو جراحی کرده بود یکم درد و عفونت داشت دیشب مامانش یکم دمکردنی داده بود گفت عفونتشو میبره، منم دیدم صبح یادش رفت برداره با خودش بردم پارکینگ بدم بهش که تو اداره دم کنه. در آسانسورو که باز کردم دیدم یه گوشی که من ندیده بودم دم گوشش نگه داشته نشسته تو ماشین ، اومدم نزدیک زدم به شیشه برگشت تا منو دید گوشیرو قایم کرد. گفتم اون گوشیه کیه گفت مال دوستمه گفتم دست تو چیکار میکنه ؟ گفت مونده دست من. گفتم به کی زنگ میزدی گفت به دوستم داشتم میگفتم دارم میام. دمکردنی روهم نخواست عصبانی شد گفت چرا یهویی مثل جن ظاهر میشی !
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
هر کس ز ولایت و ولیّ دور شودهمسایه ی دشمناست و منفور شود!پروانه صفت، گِرد ِعلی میگردیمتا دیده ی هر فتنه گری کور شود💚❤️سردارشهیدم ؛این روزها ، نبودنت بر شانهٔ بغض تنهاییمانخیـراتِ اشڪ می ڪنـد . . .💚❤️
چن روز میتونه ببره بزاره؟؟اگه مبخاس تو اداره بزاره تا حالا گذاشته بود.
اگه به روی خودت نیاری اگه مال خووش باسه دوباره میاره تو ماشبن.
هر دم و دیقه که نمیتونه از اداره گوشی برداره.
بهتره روز تعطیلی که اداره نمیره یا مرخصیه ماشینشو بگردی
شوهر من مُرده💛💛💛این بار اولی نبود،که توی قلب من میمرد ،اون با نگاهای عجیب کفر منو درمیاورد،هرز میپرید من کشتمش،در فکر کشتن کشتمش،من اون بد لعنتی رو در عشق و نفرت کشتمش،👈شوهرم تو قلب من مرده یعنی خودم کشتمش،امیدوارم خیلی زود واقعا بمیره👉من خیلی آرزو ها داشتم ارزوی داشتن یه زندگی آروم یه خانواده خوشبخت اینکه تو خونمون باهم پشت به پشت با مشکلات روبرو بشیم.آرزوی شنیدن جمله نگران نباش تا ته دنیا باهاتم😔آرزوی داشتن دوتا بچه یکی دختر یکی پسر که تو خونمون همیشع صدای خندشون باشه.وقتی شوهرم از سر کار میومد باخنده بریم استقبالش .صدای خوشیمون به آسمون برسه.اما نشد....شوهرم دلش بامن نبود...وقتی من با گریه تو بغلش میگفتم عاشقم باش...اونو تو بغلش میگرفت و میگف بدون تو میمیرم تو عشق منی😢😢😢...وقتی واسه آیندمون خیالپردازی میکردم اونم تو فکر این بود چجوری میتونه اونو دیوونه خودش بکنه ....حالا من موندم و آرزوهایی که شاید دیگه نشه بهشون رسید.منم یه زن جوون با آرزوی یه زندگی معمولی............