هفته ای ی بار....ای بابا دلت خوشه خواهر من که چند ماهی ی بار میبینمشون....تازه اونم به تازگی شده چند ماهی ی بار...تا پارسال سال به سال نمیذاشت ببینمشون...کاری کرد که اونا هم دیگه سمت خونه ی من نیان...باهاشون قهر کرد
چرا کسی حرفی نمیزنه نمیخولچایین راهنماییم کنین
منم تو غربتم یک شهر بد آب و هوا خیلی اوقات حس میکنم من کجان اینجا چکار میکنم
واقعا گاهی فک میکنم کاش منم مثه جاریم بودم پرووو بشدت بازم همه ی نیازاسو خانواده شوهرم انجام میدن احساس میکنم رفتاری جاریم تو چشم شوهرمو ک هر حرفی میزنم میگه از اون تقلید میکنی با میگه داری میشی مثه اون
من خیلی پشیمونم ولی راهی هم ندارم
وای خیلی بده...بخدا من از جاریام از لحاظ تیپ و قیافه خیلی سرترم ولی چون جاریم شاغله و درامد داره همیشه کوبیده میشه تو سر من...حالا جاری رو نگو...بی ریخت...بد جنس...با خانواده شوهر کلا قطع ارتباط کرده ولی چون درامد داره شده خانووم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
