شوهرم رفت بيرون كار داشت منم بيدار شدم يه كم تو ني ني سايت بودم و يه كم تلويزيون نگاه كردم حوصله م سر رفته بود لباس پوشيدم و رژ زدم يه ساعت نشده بود برگشت تا ديد رژ دارم گفت چرا من نبودم رژ زدي و با هام قهر كرد تا خواستم حرف بزنم گفت ساكت
تو كف ني ني سايتي هاي كه از دم همه از جاري سرن موندم بعد يافتم جاري هاشون تو خيابونن 😂
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...