2777
2789
عنوان

داستان زندگی(شکستم تو اوج جوونی)

| مشاهده متن کامل بحث + 2722 بازدید | 53 پست
یه سال دیگ اش مونده  نميدونم اگ دانشگاه باز بشه حتما پیگیری میکنم برای کارای انتقالیم  ح ...

بعضیا هستند میان تو زندگی آدم یه چیزی حک میکنن توی ذهن و قلبمون و میرن... ولی نمیدونن دیگه ما آدم سابق نمیشیم...

اما خب هر اتفاق و مسئله ای ک برای ما پیش میاد بخاطر اینه ک ما ضعف هایی داریم و باید رفعش کنیم! حتما و قطعا الان تجربه هایی داری ک برای آینده ات بهتره... بیشتر مواظب خودت و دلت هستی... برای انتخاب هات بیشتر فکر میکنی! سنجیده تر عمل میکنی... عاقل تر شدی...!

من از خدا خواستم رشد کنم،پخته تر بشم،صبور بشم، قوی بشم و... بخاطر همین خدا بهم دوقلو داد🤗🌤✨

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دقیقا اما خیانت هیییییچ توجیهی نداره

خیلی ازم فرصت خواست حتی،با اینکه توجیحش این بود من متنفر بشم و برم ولی فرصت ندادم،من کم پیش میاد ناراحت بشم ولی وقتی شدم دیگ نمیتونم کنار بیام حتی اگ دوسش داشه باشم دیگ نمیتونم تو روش نگا کنم

بعضیا هستند میان تو زندگی آدم یه چیزی حک میکنن توی ذهن و قلبمون و میرن... ولی نمیدونن دیگه ما آدم سا ...

ولی پر از شکّم به همه چی و همه کس 

حس میکنم همه چی الکیه 

دوست داشتن الکی

خوب باشی دلشونو میزنی بد باشی میرن بازم 

من گیجم فقط

ولی پر از شکّم به همه چی و همه کس  حس میکنم همه چی الکیه  دوست داشتن الکی خوب باشی دلشو ...

یکم بگذره درست میشه... من با اینکه ازدواج کردم و زندگیم خوبه و شرایط تو رو تجربه نکردم ، هنوز برای خیلی چیزا مشکوک و مرددم!

خیلی نیازه ک مطالعه و تحقیق کنیم... درست میشه عزیزم...

من از خدا خواستم رشد کنم،پخته تر بشم،صبور بشم، قوی بشم و... بخاطر همین خدا بهم دوقلو داد🤗🌤✨

ببین منم خیانت دیدم ولی نه از عشق بلکه از دوستم که البته ماجرای عشقی قاطیش بود یعنی هم عشقمو ازدست دادم هم از دوستم خیانت دیدم، دوتا درد بد ،همزمان.راستش دوس ندارم راجب اتفاقایی که برام افتاد حرف بزنم.فقط دراین حد بگم که دوست 15ساله من وقتی دید منفعتش در اینه که نادیدم بگیره خیلی راحت این کارو کرد.15سال کم نیست یه عمره من انقدددددر به این ادم اعتماد داشتم که حتی وقتی فهمیدم چیکار کرده انکار میکردم وباورم نمیشد .خیییلی داغون شدم  وکارم به روانپزشک کشید یه سال داروخوردم وتحت نظر بودم تا خوب شدم الان حالم خیلی خوبه خداروشکر ولی تجاربی بدست اوردم که مسیر زندگیمو به کل عوض کرد اونروزا باخدادعوامیکردم که چرااین اتفاق افتاد برام ولی الان خوشحالم که این روزای سختو گذروندم وشدم یه ادم دیگه که به زندگی دید منطقی تر وبهتری دارم.البته گفتنش راحته ولی تمام اون شباوروزایی که گریه شده بود خوراکم تو خونه خودمو حبس کرده بودم به همه بدبین بودم وازادما میترسیدم اونقددددر سخت گذشت که فقط خدامی دونه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792