چرا نتونی ميتونی اصلا محل نزار برا خودت اهنگ شاد گوش بده بخدا من جات باشم بلاکش ميکنم ازبچم مهم تر نيست ک من چون کشيدم ميگم ...اگ ميتونی تا موقع ب دنيا اومدن هم حرفی زد هيچی نگی اينم خوبه بعدش بچه دنيا اومد حساب شو برس
هفته ١٣ طول سرويكسم ٣١ -٣٢ بود استراحت مطلق شدم دو هفته مادرم اومد همه كارامو كرد بعد شدم ٣٧ دكترم گفت استراحت نسبي كن ( منم مادرشوهرم رفت اردبيل به پدرشوهرم دلا راست شدم شام و چاي ميوه دادم ميومد خونمون يبارم باهاشون رفتم پارك چون مادرشوهرم زنگ زد گفت من پسر ندارم منو جايي نميبريد خلاصه اونجام كلي اذيت شدم ) بعد اينا رفتم غربالگري دو گفت طول سرويكست ٣٠ شده اينهمه كمر درد و زير دلت درميكنه داري زايمان ميكني و اينا باز الان استراحت مطلق شدم
بگو قديما بزرگا بزرگتری ميکردن ولی مثل اينکه الان کوچکترا بايد بزرگی کنن و ب رو نيارن...ميگفتی مادرشوهری باش هيچکس حق نداره حرف بچمو بزنه اصلا بگو دلت نميسوزه من تو شرايطی نيستم بخام باتو يکی بدو کنم
مادرشوهر من ١٧ سالگي با شوهرش فرار كرده اومده تهران و خودش هم مادرشوهر خوبي نداشته الانم همشو داره سر من بدبخت خالي ميكنه
توقع داره عروسش لال باشه حمال و كلفت باشه پسرشم به زن اهميت نده هر روز بره خونشون بهش پول بده بهش برسه ببرتش مسافرت و خريد و غيره عين زمان مجردي درك نميكنه كه الان پسرش سرپرست يه زندگيه و طبيعيه نتونه عين دوران مجرديش باشه همينطور كه من ديگه اختيارم دست خودم نيس و عين قبل با خانوادم نيستم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
