2777
2789
عنوان

شوهرم صبح رفت خونه مادرش

380 بازدید | 16 پست

ازصبح باهام کل کل کردمنم امروزدوست داشتم ببرتمون بیرون چون خیلی کم مارومیبره دوهفته بودکه سرکارنرفته بودجمعه جمعه قبل رفت براخالش تعمیرخونه این هفتم رفت خونه مامانش البته بودونبودش برام فرقی نداره بدون ایکه بگه برم یان رفت 😕دلم برادخترم میسوزه حوصلش سرمیره دیروزم خونه مامانم بودم نرفتم امروزبامادرشوهرمم قهرم وقتی شوهرم اومدچ رفتاری یاهاش کنم دلم میخادگوشیموخاموش کنم عصری

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من که همه اش به مردای اطرافم میگن یه روز تو هفته وقت تعیین کنین برا رسیدگی‌ به خونه پدر مادرتون و خرید و دکتر و اینا.هیشکی هم گوشش بدهکار نیست! 

هوای خوب مثل زن خوب استهمیشه نیست. ..زمانی هم که هست, دیرپا نیست.مرد اما پایدار تر است.اگر بد باشد, می تواند مدت ها بد بماند و اگر خوب باشد, به این زودی بد نمی شود اما زن عوض می شود با بچه, سن, رژیم, حرف, ماه, بود و نبود آفتاب, وقت خوش...زن را باید پرستاری کرد با عشق،حال آن که مرد می تواند نیرومند تر شود اگر به او نفرت بورزند

منم بچه شیر میدم کله سحر ک پاشد....کرد بعد گفتن نون نداریم برو نون با آش بخر ضعف کردم بسکه شیر دادم.هیچی بلند شد رفت دوش گرفت و خودشو مرتب کرد و رفت منم فکر کردم رفته خرید کنه دیدم داره صداش میاد ک خونه مامانش رفته دارن حرف میزنن مادرشوهرم بالای سرمون زندگی میکنن بعد باز الان زنگش زدم دیدم رفته بیرون با باباش انگار نه انگار منم وجود دارم 

من دیروز عصر بهش گفتم دلمون گرفت توخونه بیا بریم بیرون یه چایی ومیوه ای بخوریم تو طبیعت بچه هم بازی ...

اینکه خوبه اوندفعه بهم گفت میای ببرمت بیرون گفتم باشه دیدم بدون اینکه حرفی بزنه با دوستش رفت انتظار داشت بگم نه نمیام مسخرهاس

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز