میگم عموی منم کاش از دخترش تعریف میکرد .
همش از من یه حرفایی به بابام میزد آ .بعد ازدواجم باهاش
قطع رابطه کردم .
الان یه جوراییمیخواد به زور خودشو وارد زندگیم کنه .
من رو نمیدم بهش .
داره به طرف همسرم میره .
میدونم خونم راهشون بدم عمو و خانواده شو . از من و خانوادم به همسرم بدگویی خواهد کرد فضولی خواد کرد گارمون به جدایی خواهد کشید .
واسه همین محلش نمیدم . یه53 سالشه
عزيزم از من تجربه بگير اصلا نمون ديگه پشت كنكور برو تو بازار كار بخدا همه دوستام اينكارو كردن دستشون تو جيبشونه تو اجتماعن من چي هيچ فقط عمرمو هدر دادم منم هم سن تو بودم تو كنكور بابام مريض شد هي موندم موندم سست تر شدم نمون از من عبرت بگير من خيلي حرف خوردم تو خونه نشسته دنبال شوهر حتي مامانمم ميگفت نمون وقتي بفهمن داري درس ميخوني وقتي ببينن دانشگاهي چيزي نميگنن ازاد ميشي بخدا مستقل ميشي تباه نكن عمرتو عزيزم دانشگاه بري يه دنياي ديگش
عزيز دلم حقيقتش من بهترين دبيرستان گيلان درس خوندم پدرمم از دهم تا حالا همه دبير ها رو أورده خونه حيفه يه رشته بزنم و برم چون اصلا كار نيست اگه هم باشه با درامد پايين من اولين سالمه كه پشت كنكورم خيلي خوب ميخوندم ولي به خاطر كورونا همه كلاسام كنسل شد عقب موندم
