با جاريام خونه مادرشوهرم بوديم بعد مادرشوهرم همش هواي اون جاريمو. داشت دائم بهش خوراكي ميدادن دريغ از ي تعارفي از من أصلا مات و مبهوت موندم داشتم اب ميشدم از خجالت همش رو بچم عيب ميذارن ك نمياد سمتمون دوستمون نداره وووو لاغره ريزه ميزست بچم چهارده ماهشه هنوز راه نميرن الان بايد بدوووو اخه تقصير من چيه بخدا خسته شدم شوهرممممم أصلا پشتم نيست پدرشوهرم امروز ي حرف خيلي زشتي ب بچم زد ولي من هيچي نگفتم خيلي خستم اگه هم گله كنم قبول نميكنه وووو خيلي. از زندگي خستم ارامش ندارم بخدا اين متنو با گريه نوشتم خونواده شوهرم بدجور دلمو شكوندن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
فقط ی کار کن اگه به حرف من گوش میدی نگو نمیشه ونمیتونم فقط وفقط وفقط بیخیال قضیه شو به قضیه به دید تمسخر نگاه کن به درک که اون جاریو بیشتر تحویل میگیرن یا از بچه ات ایراد میگیرن این مشکل اوناس تو هیچ مشکلی نداری بخوای حرص بخوری چیزی ازت نمیمونه بجاش سعی کن از هرلحاظی بیشتر رشد کنی وبچه اتو جوری تربیت کنی همه دهنشون باز بمونه چه اونا ورفتاراشون چه دانه بی ارزشی،حالا مگه تحویل بگیرن چی میخوان بدن بهت،من یکی هیچ رفتاری از خانواده شوهر دیگه برام مهم نیست مسخره ام میاد بهشون چون در شان خودمو نمیبینم به خاطر این چیزای پیش پاافتاده فکرکنم چه برسه گریه کنم یسری آدمای بیخود
شربت زینک بده اشتهاش باز میشه شدید . اینو ۴ ماه پیش بهت گفتم که معده بچت جا باز کنه زینک پلاس. مشکل بلع بچت و ببر اول دکتر ببینه که بتونه بخوره بعد بیا بچسب به غذا دادن وعده های ریز و دفعات زیاد