ب كي بگم دردمو اخه بخدا كارم شده گريه

پدرشوهرت چی گفت

عزیزم به شددت به تو حسادت میکنن و همش از حسودیشونه که تو ناراحت بشی و با شوهرت دعوا کنی تو از فردا با خنده جوابشونو بده تا توو دلت نمونه بامنم همین بودن عوضیا 

جوابشونو بده نذار تو دلت بمونه

وقتي ميگن بچه ت لاغره بگو ديگه عهد بوق نيست كه تپليه بچه مهم باشه، مهم سلامته كه خداروشكر بچه م سالمه

وقتي ميگن راه نميره، بگو نگران نباشين يه روز ميشه كه خودتون ميگين بچه انقدر ندو بشين! وقتي به بچه ت فحش ميدن بگو اين حرفارو بهش ياد ندين دوروز ديگه بزرگ ميشه همينارو ميگه اونوقت ميگيد بهش ادب ياد ندادي

منم رهمینطور بودم کلا هیچ چیزی از چشم خدا دور نیست من بچم به دنبا اومد از روز اول زایمانم مادرشوهرم رو بچم عیب گذاشت که هر شبم گریه بود کار به جایی رسید که انقدر پیش شوهرم گلگی میردم میخواست دست رو بلند کنه و خواهر شوهرمم اون جاریم رو انقدر دوست داشت و محبتش میکرد انقدر دوست داشت اشک منو دربیاره الان ۶ سال از اون موضوعات میگذره ولی خدا طوری منو سعادتمند کرد که حسرت زندگیم رو میخورن جاریم که کلا گذاشت تو کاسشون انقدر بی محلیشون میکنه الان شوهرم مثل چی دوستم داره و چیزی بهم بگن خودش میره حسابشون رو میرسه کلا خدا صبرش زیاده تو بد نباش بد هم نکن طوری تو دهنی میزنه تو دهنشون که تا ابد یادشون نمیره 

منم از احترام زیاد از پشت بهم خنجر زدن یه نصیحت دیگه حتما حتما وقتی میری تمامه کاراییکه مبکردی و برعکس بکن از کمترین کارات تا...چرا نری اتفاقا برو اما به یهجوری که انگار واسه تفریح اومدی و بری .به حرفم‌گوش کن یعنی یه جوری میشه که هاج و واج میشن بعدم با شوهرت بگو بخند کن و اگه گفتن بچت لاغره جبهه نگیر که ضعفتو بفهمن برعکس بگو آره اما خوشگلم بزرگتر بشه خوب میشه با خنده ......سیاست داشته باش 

به نظرم خيلي داري نقطه ضعف نشون ميدي! خب بگن ! بگو اره اشتهاش كم شده چون زمان دندون دراوردنشه

واقعا هم همينه، بچه ها زماني كه دارن دندون درميارن و زماني كه ميخوان راه بيفتن هم اشتهاشون كم ميشه و هم لاغر ميشن

خوب پس دیگه چته.منم همینارو گفتم دیگه .اونجام میری مثله مهمان باش