بیشعورا برا نامزدیم زنداداشش یه دسته گل درست کرده بود که به خر نشون میدادی روشو برمیگردوند، تازه ادعای خوشگلی هم میکرد ، رواااانیا، زور زن برام یه پارچه آورد از زمان عروسی مامانش ، خدایا چقدر من حقیر بودم، خدارو شکر که رفت ..
ببخشید اسی یکهو یادم اومد اعصابم خورد شد فقط خودتو دست کم نگیر، اصلا دست کم نگیر چون سوارت میشن