من يه شهر ديگه درس ميخونم ك از قضا دوست صميمي من هم اتاقيمم هست و ما بايد بريم خوابگاه رو تخليه كنيم
ديروز و امروز و فردا مهلتش بود
من بهش گفتم تنها بريم و گفت باشه
واسه همين منم به خانوادم ك امروز وقت داشتن منو ببرن گفتم نه خودم ميرم
حالا مسيج داده من فردا با شبنم و پوريا و دوستش ميام
اين دوستم تنها ادمي بود ك فكر نميكردم وارد رابطه شه از وقتي وارد رابطه شده يه جا تنها نرفته و تموم مدت با اين پسره ي لوده ي به اصطلاح روانشناسه
بعدش
منم از ادم هاي شوخ و بي تربيت خيلي متنفرم و اين پسره اينطوريه
از طرفي شبنم هم قبلا ديدم از اين دختراي بي ريخت و بد هيكل كه خيلي لوس ميكنن خودشونو و با همه لاس ميزنن
اه بدم میاد اینایی ک باهات برنامه میریزن بعد یکی بهتر ک میاد بی فکر برنامه رو کنسل میکنن
منم بهش گفتم بهتر بود بهم خبر ميدادي ميخواي بري پيك نيك چون فكر نكنم من علاقه اي داشته باشم با پوريا و شبنم وقت بگذرونم
پوریا خدا ازت نگذره مردک لوده 😁
بخاطر يه ادم بي شعور ك شعور خبر دادن و فيكس كردن برنامه نداره فردا مجبورم با اوتوبوس برم يه شهر ديگه بعد كلي وسيله و چمدون و تشك جمع كنم با اوتوبوس برگردم
اره از ادم بدقول بدم میاد
فكر ميكردم اخرين روزي ك وسايلمو از خوابگاه ميارم كنار هم اتاقي هامم باهاشون كامل خداحافظي ميكنم كنار هم جشن ميگيريم
فك نميكردم تنها با اوتوبوس برم و براي هيچكدوم ارزش نداشته باشم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
