2777
2789
عنوان

یه ثانیه بیاین بگین چیکار کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 471 بازدید | 25 پست
من آتو دادم دستشون میدونین یه چسب سیاه از کولر اومد بیرون روی پام افتاد منم ترسیدم وایییی کل کلاس رف ...

🤦‍♀️😂

هیچ وقت سرم رو خم نمیکنم، به خاطر اینکه تاجم میفته...👑🖤 حالا بحث لیاقت به کنار باشه، سعادت میخواد کسی بیاد تو قلبم...😹🤞🔞                                                                          اون آدمی میشم که خودتو فحش بدی چرا نداریش...!
کلاااا تو کلاس همش هر هر کر کر قاه قاه منم نمیتونم جلو خودمو بگیرم یکم میخندم😔😑

منم این جوری رفتم کلاس زبان یه ترم

استاده هم مرد بود زن داشت هی هر روز میومد بهم میگفت دوستت دارم منم چون استادم بود چیزی نمیگفتم نیوفتم 

شماره امو از تو گروه ها برداشته بود 

خدا لعنتش کنه دو سه روز مونده بود به امتحان پایان ترم گفت بیا بریم بیرون 

منم نرفتم 

مجبور شدم کلا اون ترمه رو حذف کنم با اینکه با بدبختی رفته بودم 

اینجا آدم ها چنان خوشبخت اند که دیگر عاشق نمیشوند پر از "هیچ" اند...

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نمیدونم ادم بین پسرا معذبه حالا من فک میکردم اون دختره دختره😭

خوب از اول یه جایی اسم مینوشتی که همه دختر باشن  ایییین همه کلاس و موسسه چرا اینجارو انتخاب کردی

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس  دوست عزیز لطفا متن امضاء من رو بخونید نی نی سایتی گرامی لطفا اگر با کامنتهای من مخالفتی داشتید احساستون رو کنترل کنید و من رو ریپلای نکنید مگر اینکه مستقیما شما رو مخاطب قرار داده باشم یا استارتر تاپیکی باشید که توش پست گذاشتم ، من مایل نیستم هیچ بحث و تبادل نظری با مخالفانم داشته باشم مگر اینکه خودم اعلام آمادگی کنم پس خودتون رو خسته نکنید و با اجتناب از هر بحث بیهوده ای در حق اعصاب و شخصیت من و خودتون لطف بزرگی بفرمایید
خوب از اول یه جایی اسم مینوشتی که همه دختر باشن  ایییین همه کلاس و موسسه چرا اینجارو انتخاب کرد ...

چون خانومه کارش خوب بود ثبت نام میکردم جلسه اول فک میکردن غایب هستن چون مربی میگفت پس جرا نیمده نیمده. منم اون دختره رو دیدم یکم دلم خوش شد که حداقل تنها نیستم

مسن بود؟🥴

یه سی و خورده ای داشت 

تو کلاس همش زل میزد بهم و روی حرفاش من بودم 

اخری ک میگفت چون نمیخوام فکر کنید من معلم شمام و فکر کنید دوستتون ام یعنی کل کلاس 

صندلیشو برمیداشت قشنگ مینشست پیش من 

یه بار دعوام شد باهاش زدم بیرون با گریه 

رفته بود به همه گفته بود من بهش گفتم حواست کجاست اونم ناراحت شده با اینکه میان ترم از همه بالاتر شده بودم و کلا از همه بیشتر میشدم همیشه 

بعد به مدیره گفته بود زنگ بزن خونشون بگو بیاد سر کلاس من به بابام نگفته بودم همه مردن ک نگه نرو 

بعد فهمیده بود ولی بنده خدا بابام به روم نیاورد 

کلا یه وضعی 

هی میومد میگفت تو چشمات غمه چرا 

من دوستت دارم ناراحت نباش و فلان 

اینجا آدم ها چنان خوشبخت اند که دیگر عاشق نمیشوند پر از "هیچ" اند...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792